چرا دروغ میگوییم؟ – دروغگویی بزرگترها
در مطلب قبل دلایل دروغگویی کودکان و راههای اصلاح آن را با هم مرور کردیم. اما سوال اینجاست که بزرگترها چرا دروغ میگویند؟ باز هم تاکید میکنیم تا علت هر مشکلی روشن و مشخص نشود، نمیتوان راهکار مناسبی برای اصلاح و بهبود آن پیدا کرد. در بیماریهای جسمی هم یک درمان موثر، به دنبال یک تشخیص دقیق است. برای دروغگویی بزرگترها هم باید دلیل یا دلایل اصلی آن را شناخت. مهمترین دلیل دروغ گفتن بزرگترها، جلب منفعت و دفع ضرر است. یعنی ما به این جهت خدای ناکرده دروغ میگوییم که سود و منفعتی مادی یا غیر مادی را کسب کنیم و یا این که ضرر و خطری مادی یا غیر مادی را از خود دفع و دور کنیم.به عنوان مثال آقایی در اداره کار میکند و متقاضی وام است. اما پس از این که شرایط دریافت وام را سوال میکند، متوجه میشود که شرایط لازم را ندارد و وامی به او تعلق نمیگیرد. این جاست که اگر این آقا ضعف شخصیتی، اخلاقی و اعتقادی داشته باشد، نمیتواند از این منفعت و امکان چشمپوشی کند و وسوسه میشود تا به دروغ خود را واجد شرایط معرفی کند و حتی ممکن است برای این منظور، بارها و بارها به افراد مختلفی دروغ بگوید. البته در این شرایط، شخص اگر عذاب وجدان داشته باشد خود را با حرفهای عجیبی که در حقیقت عذر بدتر از گناه است،توجی میکند. مثلا میگوید: این وام حق من است! همه دروغ میگویند! توی این اداره تا دروغ نگویی کارانسان راه نمیافتد. تحت فشار بودم. خیلی ضروری بود. راه دیگری نداشتم. ضمنا درهای توبه هم باز است!!! اگر دقت کنید زندگی ما همیشه و هر روز بارها و بارها با این منفعتها و ضررها مواجه میشود. شاید روزی نباشد که ما با منفعتی مادی و غیرمادی مواجه نشویم که به حسب ظاهر جلب و کسب آن با دروغ ممکن است. برای آن که جنسی را به مشتری بفروشیم، برای آن که فروش شرکتمان بالاتر رود، برای آن که اسم فرزندمان را در مدرسهای که در محله ما نیست ثیت نام کنیم، برای آن که شریک بدهکار را از سر خود کمک کنیم، برای آن که نزد رئیس اداره محبوب شویم، برای آن که استخدام شویم، برای آن که از مغازه یک پاکت شیر بیشتر بگیریم، برای این که آبرویمان نرود، برای این که دیگران در مورد ما خوب و مثبت فکر کنند، برای آن که با دختر مورد علاقه خود ازدواج کنیم و……برای خیلی چیزهای دیگر متأسفانه شیطان وسوهمان میکند دروغ بگوییم.
گفتیم که برخی از بزرگسالان به این جهت دروغ میگویند که سود و منفعتی را به خود جلب کنند و یا خطر و ضرری را دفع کنند و گاهی حتی صریحا اعلام میکنند که اگر دروغ نگوییم کارمان راه نمیافتد، کلاهمان پس معرکه است و به جایی و چیزی نمیرسیم. برای درمان دروغگویی، باید قبل از هرچیز همین باورهای غلط و نادرستمان اصلاح شود. باید باور کنیم آن که به راستی میتواند خیری برساند و شری را دفع کند فقط خداست نه من و شما و دیگران. هیچ کس به خودی خود نمیتواند منفعتی برساند و ضرری را مانع شود.
ممکن است بگویید ولی در عمل اینطور نیست و ما برخی را میبینیم که با دروغ به موقعیتی دست یافتهاند. مثلا با دروغ گفتن استخدام شدهاند، وام گرفتهاند، از شر یک طلبکار راحت شدهاند و پیش دیگران جلوه کردهاند. دقت داشته باشید که این موقعیتهای خوب مالی و اجتماعی هدف نهایی نیست و ما همه اینها را میخواهیم تا تدارک یک زندگی آرام، لذتبخش و موفق را ببینیم. در واقع آن آرامش و شادمانی هدف غایی و نهایی است. باید مطمئن باشیم که با دروغ نمیتوان به این هدف نهایی رسید.
این همان منفعتی است که دست خداوند است. به عنوان مثال اگر کسی برای گرفتن وام دروغ بگوید، شاید به حسب ظاهر به آن دست یابد اما هرگز این پول برایش مبارک نخواهد بود و اسباب رشد و گوارایی و لذت او را فراهم نخواهد کرد. و یا این که تصور کنید پسری برای رسیدن به دختر مورد علاقهاش و ازدواج با او، در مورد خودش، شغلش و خصوصیات فردی و خانوادگیاش دروغ بگوید و خانواده دختر را فریب دهد و با آن دختر ازدواج کند ولی اطمینان داشته باشید که این ازدواج، خیر و برکتی ندارد و با گوارایی و لذت و رشد توأم نخواهد بود.
اکنون که در ایام عزاداری امام حسین(ع) هستیم، خوب است به این فرمایش حضرت توجه کنیم که فرمودند: «هر کس هدفی را از طریق گناه و نافرمانی خدا دنبال کند، بیشتر آنچه را به آن امید دارد از دست میدهد و سریعتر در آنچه از آن میترسد واقع میشود.»
در واقع خلاصه کلام این است که اگر بخواهیم با گناهی مثل دروغ به خواستههایمان برسیم، اوضاع وارونه میشود و برعکس آن چیزی میشود که انتظار داریم. با دروغ شاید به آنچه پیش رویمان است دست یابیم ولی این دستیابی، نه تنها اسباب گوارایی و برکت و رشد نخواهد بود بلکه زمینهساز ناگواری و تلخی و گرفتاری خواهد شد.
دروغ نمیگوییم، اگر بدانیم که…
دروغ کار بدی است. این جملهای است که از کودکی بارها به ما گفتهاند و شنیدهایم. اما چرا دروغ میگوییم؟ چه چیزی سبب میشود با آن که میدانیم کاری زشت و قبیح است، آن را به طور جدی ترک نکنیم و از آن اجتناب نکنیم؟ ریشه کار کجاست؟ پاسخ بسیار ساده است. اگر دقت کنید هیچکدام از ما حاضر نیستیم محتویات یک کیسه زباله بسیار کثیف و متعفن را بخوریم. حتی اگر برای این کار به من و شما اصرار فراوان کنند. علت هم کاملا روشن است. ما به کثیفی و آلودگی زبالهها ایمان داریم و اطمینان داریم خوردن آنها میتواند ما را به شدت بیمار و دچار رنج و عذاب فراوان کند و حتی در مورد زبالههای آلودهتر مانند زبالههای بیمارستانی، میتواند ما را به کام مرگ بفرستد. متأسفانه ما نسبت به گناه و معصیت و آلودگیهای اخلاقی و رفتاری چنین آگاهی و بینش عمیقی ندارم. ما باور نداریم دروغگویی چه آلودگی اخلاقی و رفتاری بزرگی است و چه عقوبتهای ناگوار و شدیدی در پی دارد.
ترک گناه و آلودگیهای بزرگی بزرگی مانند دروغ، چارهای ندارد جز این که شناخت خود را نسبت به این صفات زشت و تبعات زمینی و آسمانی آن بیشتر کنیم. آیات قرآن و فرمایشات معصومین علیهمالسلام، شدت زشتی و آلودگی این اعمال را بیان فرمودهاند که باید روی آن بسیار تأمل کرد. مثلا درباره دروغ فرمودهاند که کلید همه بدیهاست و اگر همه زشتیها و پلیدیها و گناهان عالم را در یک اتاق جمع کنند، کلید آن اتاق دروغ است. این جمله آن قدر عظمت دارد که جا دارد هر روز روی آن قدری تأمل کنیم. گویی با دروغ، انسان این قابلیت را پیدا میکند که به هر زشتی و پلیدی راه یابد و این اتفاق به مرور خواهد افتاد. برای همین کسی که دروغ میگوید، این نیست که فقط دروغ گفته باشد بلکه این فتح بابی است برای ارتکاب گناهان دیگر. شاید برای همین است که معصومین علیهم السلام فرمودهاند اگر میخواهی ایمان و اعتقاد کسی را بسنجی، به نماز و روزههای مستحبی و تهجد و شبزندهداریهای او نگاه کن و بیش از هرچیز صداقت او را ارزیابی کن. همانقدر که دروغگویی انسان را به همه بدیها میکشان، گویی صداقت هم زمینهساز پیش رفتن به سوی همه خوبیهاست به شرط آن که در آن بسیار بسیار جدی باشیم. بنابراین برای درمان دروغگویی، هر روز باید آثار و پیامدهای ناگوار و عقوبتهای سخت آن را مرور کنیم. باید مطمئن باشیم تا دروغ در نظر ما کوچک جلوه میکند، اصلاح نمیشویم. دروغگویی یعنی آمادگی برای ظلم، خیانت، تهمت، ریاکاری، حرص، غیبت و هر بدی که من و شما به فکر و ذهنمان میرسد.
گفتیم که موثرترین اقدام برای ایجاد انگیزه دروغ نگفتن، همین است که به طور پیوسته به آثار منفی و پیامدهای ویرانگر دروغ فکر کنیم و دستاوردهای بینظیر صداقت را مرور کنیم. اما اکنون که برای دروغ نگفتن مصمم هستید، اما ناخواسته و بر اساس عادت گاهی دروغ میگویید باید به طور عملی دست به اقدام بزنید.
- پیمانهای کوتاهمدت ببندید.
با خود تعهد کنید که برای مدت زمان کوتاهی مراقب زبانتان باشید. زمان را بسیار کوتاه بگیرید. به عنوان مثال بگویید من میخواهم تا ظهر امروز دروغ نگویم. وقتی زمان را کوتاه انتخاب میکنید، احساس میکنید که میتوانید خودتان و زبانتان را کنترل کنید و موفق شوید. وقتی زمان به انتها رسید، دوباره آن را برای چند ساعت دیگر تمدید کنید.
- در مراقبت جدی باشید.
وقتی با خود عهد بستید که تا فلان موقع دروغ نگویید، حالا باید شروع به مراقبت کنید. حواستان را کاملا جمع کنید. بسیار جدی باشید. حتی اگر قصد شوخی و مزاح دارید نباید دروغ بگویید. دروغ تحت هر شرایطی بد است و شوخی و جدی ندارد. همینطور مراقب باشید در تعارفات روزمره، صادق باشید. مثلا اگر از دیدن کسی واقعا خوشحال نشدهاید، از سر عادتهای تعارفی نگویید: خیلی خوشحال شدم! در مورد آثار منفی دروغ مطالعه و تأمل کنید و دوستانی را انتخاب کنید که بسیار صداقت دارند و از دروغ، جدا پرهیز میکنند.
- عملکرد روزانه خود را ارزیابی کنید.
در پایان شب، تمام حرفهای خود را از صبح تا شب، یادآوری و مرور کنید. به طور دقیق بررسی کنید که آیا موفق بودهاید؟ اگر غفلت کردهاید و دروغی گفتهاید، به خود نمره منفی دهید و ببینید نسبت به نمره20، نمره شما چند میشود؟ قبولید، مردودید و یا ممتازید؟
- شکرگزاری و تنبیه
اگر دیدید عملکرد خوب و ممتازی داشتهاید، خدا را شکر کنید، به خود آفرین بگویید و برای خود پاداشی در نظر بگیرید. و اگر پس از ارزیابی متوجه شدید خطا داشتهاید و نمره خوبی نگرفتهاید، خود را مواخذه کنید و برای خود جریمه و تنبیهی در نظر بگیرید.