مشورت کردن، یک ضرورت جدی – 2
مشاور خوب و باصلاحیت کیست؟
در یادداشت قبل که به همان اندازه که مشورت کردن اهمیت دارد، انتخاب مشاور هم مهم است. مشاور باید از تخصص، دانش و آگاهی و تجربه کافی برخوردار باشد. اما آن چه از همه اینها مهمتر است، تقواست. اگر مشاور ما فردی متدین و باتقوا باشد، اولین امتیازش این است که در مقابل آنچه میگوید در پیشگاه خداوند احساس مسئولیت میکند.
دومین امتیازی که متدینبودن مشاور برای ما دارد این است که خداوند به استناد نص صریح قرآن، به فرد باتقوا فرقان(قدرت تشخیص حق از باطل) میدهد. این قدرت تشخیص را قبل از آن که از مطالعه کتابها و دیدن اساتید و مدرک تحصیلی خود داشته باشد، از پاکی و تقوا و پرهیز از آلودگی خود دارد. در واقع خداوند به فرد باتقوا نوری میدهد که به واسطه آن درست و غلط کار را روشن میکند.
سومین امتیازی که مشاور باتقوا بر دیگر مشاوران دارد این است که او راه خروج از بنبست و گرفتاریها را میداند و این هم وعده حتمی خداست و باز خداوند در قرآن فرموده است که اگر شما تقوا پیشه کنید، من راه بیرون رفتن از سختیها و بنبستهای زندگی را به شما نشان میدهم.
امتیاز چهارم یک مشاور پرهیزکار این است که اگر او احیانا در حل مسئله ما چیزی به ذهنش خطور نکند، با جرأت میگوید: نمیدانم. و اگر بشناسد، مشاوری دیگر را دلسوزانه و مسئولانه به ما معرفی میکند. در صورتی که اگر مشاور ما بهرهاش از دین و تقوا کم باشد، برایش بسیار سخت است که بگوید: نمیدانم و فکر میکند که با بیان این کلمه به اعتبار و آبروی شغلی خود آسیب زده است. برای همین چه بسا نظری بدهد که خودش هم به درستی و کارآمدی آن یقین ندارد.
پنجمین امتیاز یک مشاور باتقوا، این است که علاوه بر همه اینها ما را دعا میکند و این چیز کمی نیست که فردی مومن، پاک و پرهیزکار صمیمانه برای ما دعا کند و چه بسا به برکت همین دعا، گره از کار ما گشوده شود. بنابراین تأکید میکنیم که مشاور باید در وهله اول متدین و پرهیزکار باشد و پس از آن دانش ، تخصص و تجربه کافی داشته باشد. یادتان باشد صرف این که مشاوری سرش شلوغ است و حق مشاوره بالایی دارد، نباید ملاک انتخاب باشد. به هرجا که تابلویی نصب بود که «اینجا مرکز مشاوره است» وارد نشوید. تا صلاحیت مشاور آن گونه بیان شد احراز نشده است، به آن رجوع نکنید.
گفته شد که مشورت کردن یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت است و یک شخصیت سالم که بهره کافی از عقل و خرد دارد و به عجب و غرور و خودپسندی مبتلا نیست، در تصمیمگیریها و انتخابهای مهم خود علاوه بر آن که فکر و تأمل میکند، با افراد باصلاحیت هم مشورت میکند و از عقل و تجربه آنها بهره میبرد و نیز گفتیم که مهمترین معیار یک مشاور، تقوا و تدین و تعهد است و پس از آن تجربه، دانش و آگاهی و تخصص بسیار مهم است، اما در مشورت کردن باید به نکاتی توجه کنید:
- مشورت رأی اکثریت نیست.
متأسفانه برخی تصور میکنند که مشورت کردن یک نظرسنجی همگانی است. به این معنا که وقتی با مسئلهای مواجه میشوند که نمیدانند برای مواجهه و حل آن چه باید بکنند، شروع به همهپرسی میکنند و مسئله خود را با هر کسی که دم دستشان باشد اعم از دوست و فامیل و همسایه و همکار مطرح میکنند و از آنها نظر میخواهند و در نهایت، رای اکثریت را انتخاب میکنند. در صورتی که این رفتار بسیار اشتباه است. چه بسا هیچکدام از این اکثریتی که با آن ها مشورت کردیم، صلاحیت لازم را نداشته باشند و به واسطه نداشتن آگاهی، توصیهای غلط کنند و به نظری نادرست اصرار داشته باشند. در مشورت اصلا ملاک، اکثریت نیست. چهبسا مشاور آگاه و با تجربه ما که در اقلیت است، نظری بدهد که با نظر اکثریت متفاوت باشد و البته، همان نظر، نظر درست و قابل اعتماد است.
- از مشورت با افراد متعدد بپرهیزید.
متأسفانه برخی دچار وسواس فکری هستند و در کارهای خود با مشاوران فراوانی مشورت میکنند. حتی اگر همه این مشاوران، افراد خبره و با صلاحیتی باشند، این کار درستی نیست. وقتی شما مسئله خود را با افراد بسیار زیادی مطرح میکنید، ممکن است با توصیههای متفاوت و متضادی روبهرو شوید و به جای آن که این مشورتها منجر به هدایت شما و پیدا کردن راه شود، شما را بیشتر سردرگم و متحیر میسازد. شما ابتدا باید مشاور خوب و اصلح را پیدا کنید و نزد همان شخص بروید و راهنمایی بخواهید. بنابراین هرگز از آن دسته از افرادی نباشید که هر روز نزد یک مشاور می روند و مدام در رفت و آمد بین مراکز مشاوره هستند و از دفتر این مشاور به دفتر آن مشاور میروند.
.در مشورت به دنبال تأیید نباشید.
همان طور که دانستیم یکی از ویژگیهای شخصیت سالم مشورت کردن است. اگر انسان بهره کافی از عقل و خرد داشته باشد و خدای ناکرده به عجب و خودپسندی و غرور مبتلا نباشد، در انتخاب ها و تصمیمگیریهای مهم خود حتما با افراد باصلاحیت مشورت میکند تا به آنچه درست و مصلحت است، راهنمایی و هدایت شود. اما در این میان به نکته جالبی برخورد میکنیم. برخی اگر چه به مشاور رجوع میکنند و به حسب ظاهر راهنمایی میخواهند، اما در تصمیم و نظر خود اصرار و پافشاری دارند و با مشاور خود آن قدر بحث و جدل میکنند تا او را به کار خود متقاعد کنند و از او مهر تایید بگیرند. در واقع این افراد مشورت میکنند ولی مشورتپذیر نیستند. به عنوان مثال آقایی به مشاور مراجعه میکند و اعلام میکند که من میخواهم با فلان دختر ازدواج کنم. نظر شما چیست؟ مشاور پس از گرفتن اطلاعات لازم و کافی و بررسی همه جوانب کار میگوید این ازدواج به دلایل متعدد هرگز به صلاح نیست و این وصلت اگر صورت بگیرد محکوم به جدایی و طلاق است. اینجاست که آن آقا شروع به چانهزنی میکند که به آن دلیل و این علت ازدواج خوبی است و هر چه مشاور تاکید میکند که بر اساس دانش و تجربه من این ازدواج موفقی نیست، او قانع نمیشود و به حرف و نظر خود اصرار دارد. این جا باید به این آقا بگوییم که شما واقعا آمدهاید از مشاور درستی و نادرستی کار را بپرسید و عمل کنید؟ یا این که این جا آمدهاید تا از او تایید بگیرید؟
در واقع این افراد در درون خود نگران هستند اما برای آن که خودشان را آرام کنند نزد مشاور میآیند تا نظر مثبت او را جلب کنند!! که اگر هم بعدها به طلاق منجر شد، به خود و اطرافیان بگویند که من مشاوره هم کردم و مشاور هم موافق بود. از روی همین اصل گاهی شخص آن قدر مشاور عوض میکند و پیش افراد متعدد میرود تا در نهایت یکی نظر مثبت دهد و همان را بگیرد و عمل کند. حتی گاهی از ترس این که مشاور مخالفت کند، بعضی از عیبها و ضعفها را یا اصلا بیان نمیکند یا کمرنگ جلوه میدهد. بنابراین مراقب باشید، علاقه و تمایل شما به انجام یک کار، مانع شنیدن و پذیرش نظر مشاور نشود. همان که پیامبر عزیزمان فرمودهاند: «با خردمند مشورت کنید و راهنمایی بخواهید و مبادا مخالفت کنید که موجب پشیمانی و نابودی است.»
همسری مشورتپذیر باشید.
شخصیت سالم، روحیه مشورتکردن دارد، به خصوص در امور مهم که در آن شناخت و آگاهی و تجربه کافی ندارد. شخصیت سالم هرگز عجب و غرور ندارد و متواضعانه راهنمایی میخواهد، سوال میپرسد و روحیه نصیحتپذیر دارد. او به آنچه راهنماییاش می کنند عمل میکند. کسی که ضعف شخصیتی دارد، مشورتکردن برایش بسیار ناگوار است و در بحرانیترین شرایط حاضر به مشورت نیست. به عنوان مثال بسیار رخ میدهد که خانمی نزد مشاوری میرود و مشکلات زندگی خود را در ارتباط با همسر و فرزند مطرح میکند و از مشاور کمک و راهنمایی می خواهد. مشاور نیز نکاتی را میگوید و پس از آن تاکید میکند که جلسه بعدی با همسرتان بیایید تا نکاتی را هم به ایشان بگویم. در چنین شرایطی، خانم اعلام میکند که شوهر من به هیچ عنوان حاضر نیست نزد مشاور بیاید، او هیچکس را قبول ندارد و عقیدهاش این است که خودش کامل و بیعیب و نقص است و همه مشکلات و گرفتاریهای زندگی ناشی از رفتار من است. تردیدی نیست که این از روحیه عجب و خودپسندی و غرور فرد نشأت میگیرد و باید اعتراف کنم به نظر بنده(نگارنده این مطلب) زندگی کردن با هیچکس به اندازه زندگی با فرد مغرور و متکبر، دشوار نیست. چون روحیه مشورت ندارد. خودش را عالی میپندارد. دیگران را تحقیر و تمسخر میکند و پرتوقع و در عین حال بسیار کینهای و زودرنج است. بر این اساس توصیه ما به همه دختر خانمها و آقاپسرهایی که قصد ازدواج دارند این است که حتما در هنگام ازدواج درباره روحیه مشورتکردن و مشورتپذیری طرف مقابل که از عقل و خرد و تواضع و فروتنی او ناشی میشود، تحقیق کنید. از او بپرسید و تحقیق کنید که آیا شخص مورد نظر شما، در کارها و زندگی خود قائل به مشورت هست و یا این که معمولا خودش خودسرانه تصمیم میگیرد و عمل میکند. دقت کنید برای مشورت به چه کسانی رجوع میکند و از همه مهمتر چقدر روحیه مشورتپذیری دارد؟ مشورتپذیری یک رکن و اصل بنیادی و مهم است. اگر این ویژگی در زن و شوهر باشد، اختلاف نظرها و سلیقهها هرگز منجر به دعواهای خانوادگی نمیشود. به رفتارهای گذشته او توجه کنید و مطمئن شوید اهل مشورت و مشورتپذیر است. حتی اگر بتوانید قبل از این که عقد کنید شخص سومی را به عنوان مشاور انتخاب کنید که اولا صلاحیت داشته باشد و ثانیا مورد وثوق و اعتماد هر دو طرف باشد که در اختلافها به او رجوع کنید بسیار عالی است. چنین قول و قرار خوبی میتواند به طور بسیار چشمگیر و قابلتوجهی از بحرانها، تنشها و مشاجرههای خانوادگی بکاهد و زندگی را با رشد و کمال همراه کند.