به آکادمی حورایی؛ خوش آمدید...

مشورت کردن، یک ضرورت جدی – 1

خواندن این مطلب

7 دقیقه

زمان میبرد!

مشورت کردن، یک ضرورت جدی – 1

شاید این جمله را بارها شنیده باشید که آن‌هایی که بیشتر مشورت می‌کنند، کمتر خطا می‌کنند و آن‌هایی که کمتر مشورت می‌کنند، بیشتر خطا می‌کنند. در واقع مشورت و خطا، دو کفه یک ترازو هستند که هرکدام بالا بیاید، دیگری پایین می‌رود. یکی از ویژگی‌های یک شخصیت سالم مشورت کردن است و چنین شخصیتی مشورت‌کردن را یکی از لوازم و ضروریات جدی زندگی خود قرار می‌دهد. اما چرا به مشورت بسیار نیازمندیم؟

دقت دارید که مهم‌ترین ابزار شناخت ما عقل است. ما با فکر کردن، اندیشیدن و تأمل کردن جوانب یک کار را می‌سنجیم، فواید و ضررهای آن را بررسی می‌کنیم و در نهایت تصمیم می‌گیریم. در حقیقت ما برای شناخت مقصد، مسیر و چگونگی حرکت فکر می‌کنیم و پس از اطمینان از درستی کار، اقدام می‌کنیم. روشن است که در این میان هرچه توان فکری و عقل‌مان بیشتر باشد، تشخیص بهتری می‌دهیم و تصمیم بهتری می‌گیریم. در مشورت کردن ما با استفاده از آگاهی، دانش و تجربه یک مشاور خوب، توان فکری و عقلی خود را دو چندان می‌کنیم و درصد خطا و اشتباه خود و شکست احتمالی آن را کاهش می‌دهیم. اما نکته مهم که ضرورت مشورت را بیشتر تاکید می‌کند این است که غالبا هیجانات، عواطف و احساسات، دید عقل ما را ضعیف می‌کند و قدرت تشخیص‌مان را کاهش می‌دهد. مثلا خانمی که در زندگی مشترک خود با عدم تفاهم، بداخلاقی‌ها و تنش‌های جدی خانوادگی مواجه است، به واسطه عصبانیت، ناراحتی و رنج‌های فراوان غالبا نمی‌تواند درست تصمیم‌گیری کند و اگر مشورت نکند ممکن است برای پایان دادن به این وضعیت تصمیمی بگیرد که بعدها بسیار پشیمان شود. و یا این که پسر جوانی که عاشق دختری شده، غالبا به واسطه تمایلات، غرایز  و احساسات و وابستگی عاطفی، نمی‌تواند درست تعقل کند و درستی و نادرستی ازدواج را بررسی کند و در صورت مشورت نکردن انتخابی می‌کند که بعدها به شدت خود را ملامت و سرزنش می‌کند. مشورت کردن یکی از بایدهای زندگی است. چرا که یک مشاور خوب به واسطه دانش و تجربه خود و نگاهی که از بیرون دارد و درگیر عواطف و احساسات ما نشده است، می‌تواند به ما کمک فراوان کند.

 

.چرا مشورت نمی‌کنیم؟

گفتیم که مشورت کردن، یکی از عوامل بسیار مهم برای موفقیت و کامیابی است. وقتی هیجانات و عواطف دید عقل انسان را ضعیف می‌کند، مشورت از عقل او هواگیری می‌کند و وقتی ضعف آگاهی و تجربه مانع شناخت و تصمیم درست می‌شود، مشورت مثل یک پشتیبان عمل می‌کند. مشورت نکردن، درصد خطای انسان را بالا می‌برد و سبب ملامت و سرزنش می‌شود. اما سوال این است که با تمام آثار مثبت و پیامدهای عالی که مشورت دارد چرا مشورت نمی‌کنیم؟ چرا وقتی به برخی از ما پیشنهاد می‌شود درباره کاری که قصد انجام آن را داریم با افرادی خبره و باصلاحیت مشورت کنیم، از آن طفره می‌رویم و حتی واکنش منفی نشان می‌دهیم؟

«غرور» مهم‌ترین پاسخ و جدی‌ترین مانع است. کسی که عجب و غرور دارد، از درون خود را تایید می‌کند و خود را عالی و کامل می‌پندارد و حتی به تدریج خود را بهتر و برتر از دیگران می‌داند. این در شرایطی است که برای مشورت کردن، ما در ابتدا باید پذیرفته باشیم که ضعف آگاهی و تجرله داریم و ممکن است دچار اشتباه در تشخیص و انتخاب شویم و نیاز به مشورت با افرادی داریم که از ما آگاه‌تر و باتجربه‎‌تر هستند. روشن است که این‌ها با هم جمع نمی‌شوند. تا من و شما روحیه تواضع و فروتنی را در خود تقویت نکنیم، مشورت کردن را جزو برنامه‌های اصلی زندگی خود قرار نمی‌دهیم. باید باور کنیم ممکن است در زمینه‌ای آگاهی و تجربه ما کمتر باشد. باید باور کنیم که مشورت کردن نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه قوت عقل و حسن تدبیر انسان است. نکته آخر این که اگر می‌خواهید کسی را که به عجب و غرور مبتلاست و عقیده دارد: «خودم می‌دانم و می‌فهمم» را به مشورت کردن تشویق کنید و او را متقاعد سازید که نزد مشاور برود، دقت کنید که هرگز به او نگویید تو نمی‌دانی، نمی‌فهمی، بلد نیستی، کم‌تجربه‌ای و احساساتی شده‌ای. حتی رفتاری نشان ندهید که چنین حرفی را القا کند.  این برخوردها نقطه حساسیت فرد مغرور است و باعث مقاومت او می‌شود. در چنین شرایطی او می‌خواهد اثبات کند که می‌داند و می‌فهمد و نیازی به مشورت ندارد. شما باید بدون تحریک حساسیت‌های او، با حسن تدبیر او را به مشورت تشویق کنید.

 

.سه دستاورد عالی برای مشورت

دستاوردها و برکات مشورت کردن،آن‌قدر فراوان است که باید برای بیان آن ساعت‌ها صحبت کرد و کتاب‌ها نوشت. اما صرفا برای این که انگیزه و رغبت ما برای مشورت کردن در کارها دوچندان شود به سه دستاورد مهم آن اشاره می‌کنیم:

1.موفقیت

مشورت کردن، ابزاری است که همیشه در دست افراد موفق است. به ندرت می‌توانید(بلکه اصلا نمی‌توانید) کسی را پیدا کنید که در موضوعی به یک موفقیت چشمگیر و قابل توجه دست یافته باشد و از مشورت بهره نبرده باشد.  امیرالمومنین(ع) فرموده‌اند:«مشورت کننده بر لبه پیروزی است.» یعنی این که در آستانه موفقیت است.علت این که فرموده‌اند بر لبه پیروزی است نه خود پیروزی، شاید این باشد که باید به حرف مشاور خوب، عمل کرد. با مشورت تا لبه موفقیت پیش می‌رویم و با عمل به مشورت، موفق می‌شویم.

2.بهترین حامی و پشتیبان

ما خیلی وقت‌ها دوست داریم در زندگی کسی باشد که به خصوص در مشکلات از ما حمایت و پشتیبانی کند. پیامبر عزیزمان فرموده‌اند:« هیچ پشتیبانی همچون مشورت نیست.» یعنی عقل و تدبیر و اراده و تلاش و استعدادها و ثروت و امکانات و قابلیت‌های ما هیچکدام به اندازه مشورت نمی‌تواند حامی و پشتیبان ما برای موفقیت و کامیابی باشد. اگر می‌خواهید در زندگی عالی‌ترین پشتیبان‌ها را داشته باشید، روحیه مشورت کردن را در خود تقویت کنید.

3.ستایش مردم و عدم سرزنش آن‌ها

مضمون یکی از فرمایشات امام کاظم(ع) این است که اگر کسی مشورت کند و بعد دست به کار شود، اگر موفق شود دیگران ستایشش می‌کنند که با مشورت به موفقیت دست یافت و اگر موفق نشود، مردم سرزنشش نمی‌کنند چرا که به آنچه از فکر و تعقل و استفاده از دانش و تجربه دیگران به ذهنش می‌رسید، عمل کرده است. مثلا تصور کنید کسی با صلاحدید والدین و نظر مثبت یک مشاور با صلاحیت ازدواج کند، اگر این ازدواج موفق باشد همه او را تحسین می‌کنند و اگر موفق نباشد، دست کم چون در فکر و مشورت کوتاهی نکرده او را سرزنش نمی‌کنند. در صورتی که اگر کسی صرفا با عقل  و نظر خود که آمیخته با هیجانات و عواطف است ازدواج کند و به مشورت بی‌اعتنا باشد، در صورت شکست به شدت مورد سرزنش قرار می‌گیرد.

 

.با چه کسی مشورت کنیم؟

ما از ضرورت و اهمیت مشورت گفتیم و این که تا چه اندازه مشورت به انتخاب و تصمیم‌گیری صحیح کمک می‌کند و درصد موفقیت را افزایش می‌دهد. اما سوال اینجاست که با چه کسی مشورت کنیم؟  قطعا بلافاصله با خود می‌گویید: افراد با صلاحیت و کسانی که در زمینه موردنظر ما از دانش، آگاهی و تجربه خوبی برخوردارند. اما آنچه باید به آن بسیار توجه داشت این است که اگرچه آگاهی و دانش و تجربه و تخصص، بسیار لازم و ضروری است اما هرگز شرط اول مشاور نیست. آنچه که شرط اول مشاور باید باشد، تقواست. مهم‌ترین و ضروری‌ترین شرط مشاور این است که او فرد باایمان و خداترسی باشد و بنای آلودگی و معصیت آشکار نداشته باشد و اگر این شرط ضروری را ندارد، علیرغم همه دانش و تجربه‌ای که دارد هرگز مشاور باصلاحیتی نیست و نباید به او مراجعه کرد. فردی که متدین و باتقواست، خودش را در برابر خداوند کاملا مسئول می‌داند. او مراقب است که نکند حرفی بزند و نظری بدهد که نادرست بوده و نزد خداوند مجرم باشد. او مدام دغدغه این را دارد که نظرش همان باشد که وظیفه و مصلحت است. در واقع یک مشاور با صلاحیت، قبل از آن که مطالب علمی و اطلاعات روان‌شناختی‌اش عاملی برای مشاوره‌دادن باشد، خدا و دین برایش ملاک عمل است که کدام تصمیم با رضایت خدا توأم است و کدام تصمیم این‌طور نیست. این موضوع وقتی اهمیتش بیشتر روشن می‌شود که می‌بینیم برخی از پیشنهادهای بعضی از مشاوران، هرگز با مبانی اعتقادی و آموزه‌های دینی‌مان سازگار نیست. به عنوان مثال یکی از مشکلاتی که گاهی در حوزه خانواده و روابط همسران مطرح است، موضوع سردی در روابط زناشویی است. خانمی یا آقایی مراجعه می‌کند و از این گله‌مند است که همسرم بسیار سردمزاج است و روابط زناشویی ما مشکل دارد. متأسفانه گاهی آن مشاورانی که بهره‌ای از دین و تقوا ندارند، توصیه می‌کنند که شما لازم است فیلم‌های مستهجن تماشا کنید تا به این وسیله به هیجان بیایید و آموزش ببینید!!  در حالی که این پیشنهاد معصیت و گناه هرگز توجیهی ندارد و بار کج هرگز به منزل نمی‌رسد. البته در نظر داشته باشید که تقوا هم کافی نیست و پس از آن تخصص و تجربه، از ضروریات یک مشاور باصلاحیت است.

دیدگاه کاربـــران
فاقد دیدگاه
دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است. اولین دیدگاه را شما بنویسید.
ثبت دیدگاه