به آکادمی حورایی؛ خوش آمدید...

تو من را نمی فهمی، من تو را نمی فهمم!

خواندن این مطلب

5 دقیقه

زمان میبرد!

تو من را نمی فهمی، من تو را نمی فهمم!

مرتضی در حالی که لقمه غذا را به دهان می‌گذاشت، به  چشمان منصوره نگاه کرد و گفت: «امروز به مامانم زنگ زدم، گفتم جمعه با مصطفی و  خانمش ناهار بیاین خونه ما.» منصوره با تعجب پرسید:« همین جمعه؟ یعنی پس‌فردا؟!» مرتضی با لحنی تمسخرآمیز گفت: « نه،از الان زنگ زدم گفتم واسه دو ماه دیگه بیاید خونه‌مون، توی این فاصله هم ما تدارکات لازم رو می‌بینیم و هم شما لباس‌هاتون رو بدوزید.» منصوره که پاک عصبانی شده بود گفت:« چرا همه چیز رو به مسخره می‌گیری؟! من چه‌جوری خونه رو مرتب  کنم؟ هیچی توی خونه نداریم! تازه خوبه دیدی که دو روزه دارم می‌‎گم سردرد شدید دارم. عین خیالت که نیست تازه مهمون هم دعوت می‌کنی! چرا درک نمی‌کنی؟!»مرتضی که انگار می‌دونست با واکنش منفی او مواجه می‌‎شود گفت:« باز من گفتم مادرم اینا می‌خوان بیان خونه‌مون، تو هم شروع کردی از فهرست‌کردن بیماری‌‎های صعب‌العلاج جسمی و روحی خودت! سه نفر آدم هستن، تازه مگه غریبه‌ان؟! مادرمه با داداشم و خانمش. خوب مادرمه انتظار داره یک روز جمعه بیاید خونه‌مون. تازه همه چیز هم که خودم می‌خرم و کمک می‌کنم. تو چرا درک نمی‌کنی؟! اگه مادر خودت هم می‌خواست بیاد همینا رو می‌گفتی؟!» منصوره پرید توی حرفش و گفت: « ای بابا چرا درک نمی‌کنی؟ من با مادر و خواهرم که رودربایستی ندارم! جلوشون می‌تونم هر غذایی بذارم و اگه حالم خوب نبود یه گوشه دراز بکشم. اما جلوی مامانت و جاریم فرق می‌کنه. چرا همین رو نمی‌فهمی؟!»

همه غالباً برای شروع زندگی مشترک به دنبال تفاهم هستند. در همان روزهای اول هنگام گفتگوی دو خانواده که صحبت از مهریه و مجلس عروسی و … می‌شود، همه می‌گویند اصل تفاهم است. مهم این است که دختر و پسر با هم تفاهم داشته باشند، بقیه آن حل است. همسرانی هم که سال‌ها از زندگی مشترک‎شان می‌گذرد. هم‌‎چنان دغدغه تفاهم دارند. متأسفانه غالباً در شروع زندگی و ادامه آن تفاهم اشتباه معنا می‌شود و همین مشکل‌ساز است. بسیاری از افراد فکر می‌کنند که تفاهم یعنی آن که زن و شوهر در مورد مسأله‌ای با یکدیگر به یک نظر مشترک برسند و دچار اختلاف نشوند و  یا آن را حل کنند در صورتی که این‌طور نیست. در مثال بالا اگر مرتضی و منصوره برای مهمانی به یک نظر مشترک برسند هرگز به این معنا نیست که آنها تفاهم دارند.

تفاهم یعنی درک و فهم متقابل، نه رسیدن به نظر مشترک؛ تفاهم یعنی هم‌‎فهمی. تفاهم یعنی آن که مرد، زن را و زن، مرد را درک و فهم کند. اما سؤال این‌جاست که زن و شوهر چه چیز را باید در مورد هم درک و فهم کنند؟ پاسخ در دو نکته اصلی نهفته است:

1)درک ویژگی‌‎های متفاوت جنس مخالف؛

اولین نکته در تفاهم این است که هر کدام از زن و مرد تفاوت‌ها، قابلیت‌ها و حساسیت‌های طرف مقابل خود را به عنوان جنس مخالف بشناسد. در واقع این یک شناخت عمومی است که عمدتاً به واسطه مطالعه و یادگیری ایجاد می‌شود. به عنوان مثال، مرد باید این را بداند و فهم کند که نیازهای عاطفی زن برای او بسیار مهم است و تمایل فراوان دارد که مورد توجه قرار گیرد. زن دوست دارد از ناحیه مردش مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرد و برای او حکم یک تکیه‌‎گاه داشته باشد. زن دوست دارد این تکیه‌گاه از هر جهت مقتدر باشد و مسئولیت‌‎پذیری و تعهد و تلاشش این را نشان دهد. زن دوست دارد در عین حال شوهرش او را به همه چیز از جمله شغل و دوستانش ترجیح دهد و عشق و عاطفه او را پاس بدارد. هم‎چنین در نقطه مقابل مرد دوست دارد که اقتدار داشته باشد و این اقتدار از ناحیه همسرش مورد پذیرش و تأیید و احترام قرار گیرد. مرد دوست دارد ملوان کشتی باشد و در عرشه بایستد و سکان را به دست بگیرد. او اگر احساس کند که اقتدارش با امر و نهی و تحقیر و سرزنش و مواخذه زیرسؤال می‌رود، از جهت عصبی به هم می‌ریزد. مرد دوست دارد در زن ملایمت و ملاطفت ببیند، نه خودسری و خشونت و ساز مخالف. مرد دوست دارد که از ناحیه زن مورد تحسین قرار گیرد.یک زوج موفق و باتفاهم، زوجی هستند که در قدم اول نیازها، قابلیت‌ها و حساسیت‌های جنس مخالف را به طور کلی می‌شناسند و با این درک و فهم برای زوجیت اقدام می‌کنند.

2)شناخت ویژگی‌های خاص طرف مقابل؛

پس از درک و فهم نیازهای کلی، تفاهم آن است که هر کس از زوجین، قلق‌ها، رگ‌خواب‌ها و حساسیت‌های خاص آن یکی را بشناسد. ممکن است این موضوع الزاماً عمومیت در همه مردان و زنان نداشته باشد و صرفاً خصلتی است که همسر شما دارد. این ویژگی‌های خاص ریشه در نوع تربیت و محیطی است که هرکس در آن بزرگ شده و رشد یافته است. این‌که مردی مثلاً به تماشای مسابقات فوتبال، علاقه‌ای خاص دارد ویژگی تمام مردان نیست و شاید خصوصیت خاص شوهر شما باشد. این که زنی تمایل فراوان به نقاشی یا کارهای هنری از این دست دارد خصلت تمام زنان نیست و سلیقه خاص همسر شماست. در دوران عقد و نامزدی و ابتدای زندگی، باید در جستجو و شناخت این رگ‌خواب و قلق‌ها باشید و این را درک کنید که الزاماً نباید همسرتان با شما هم‌‎سلیقه باشد. فهم این مطلب بسیار ضروری است که: هر کس سلیقه خاص خود را دارد و احترام به این سلیقه متفاوت همان تفاهمی است که باید به دنبال آن باشیم. متأسفانه بعضی از همسران انتظار دارند که الزاماً طرف مقابل‎شان مثل آنها فکر کند و احساس یکسانی داشته باشد. این ذهنیت همان است که منجر به درگیری و تنش و اختلاف می‌شود.

اگر شما تاکنون ازدواج نکرده‌اید، باید ببینید که اولاً تا چه اندازه جنسیت مخالف را می‌‎شناسید و ویژگی‌‎های خاص و متفاوت او را درک می‌کنید؟ ثانیاً دقت کنید که تا چه اندازه زوجیت را می‌پذیرید؟ و پذیرش زوجیت یعنی احترام و مدارا با فکر و سلیقه طرف مقابل. توجه داشته باشید که اگر در ابتدا احساس می‌کنید که توانایی درک و احترام این تفاوت‌ها را ندارید، اساساً اقدام به ازدواج نکنید. و اگر شما فردی هستید که اکنون متأهلید و به زندگی مشترک‎تان مشغولید، تلاش کنید که با مطالعه و مشاوره هم نسبت به تفاوت‌های عمومی مرد و زن بیش از پیش آگاه شوید و هم اینکه اکنون خود را وادار کنید که خود را جای همسرتان قرار دهید و فکر و احساس او را درک کنید.

به عنوان یک زن به همسرتان بگویید که: می‌فهمم که تو اقتدار را دوست داری، بنابراین به قدرتت احترام می‌گذارم. مسئولیت و سرپرستی تو را درک می‌کنم. با گفتار و رفتارم تحقیرت نمی‌کنم و هر آن‌چه که باعث می‌شود اقتدارت شکسته شود را ترک می‌کنم.

به عنوان یک مرد به همسرتان بگویید که تو را می‌فهمم که درک و توجه و محبت و حمایت را دوست داری، بنابراین به تو و این زندگی عشق می‌ورزم، تعهد و وفاداریم را در عمل نشان می‌دهم، توقعات و انتظاراتم را براساس شرایط جسمی و روحیت تعدیل می‌کنم و خصوصاً در لحظات و شرایط دشوار کنارت و قوت قلبت خواهم بود.

دیدگاه کاربـــران
فاقد دیدگاه
دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است. اولین دیدگاه را شما بنویسید.
ثبت دیدگاه