باورهای خود را تغییر دهید
اعتماد به نفس چیست؟
آیا اعتمادبهنفس، یک طرز تفکر، شیوه نگرش یا باور خاص است که بر شخص حاکم است؟ آیا اعتمادبهنفس، مجموعه رفتارهای مثبتی است که در شخص مشاهده میشود، یا صرفاً یک احساس درونی است؟
در حقیقت اعتمادبهنفس تقابلی است از این سه پدیده:
باور
رفتار
احساس
اگرچه نقطه شروع اعتمادبهنفس باورهای مثبت و پیشبرنده است، هر یک از این سه، چون اضلاع یک مثلث بر دو ضلع دیگر اثر میگذارد.
در واقع، هر باور و طرز تفکر مثبت، رفتار مثبتی به دنبال میآورد و بروز این رفتار، احساس مثبت خاصی در شخص ایجاد میکند.این احساس مثبت، آن باور اولیه را تقویت کرده و باورهای استوار، رفتارهای استوارتر و گستردهتری به دنبال دارند که به نوبه خود سبب بهوجودآمدن احساسی خوب و عالیاند.
این چرخه به همین ترتیب عمل میکند:
توجه داشته باشید، که نقطه شروع و عامل مولد و زاینده اعتمادبهنفس باورهای شخصی ماست. در ابتدای امر، عقاید و طرز تفکر ماست که از ما فردی واجد یا فاقد اعتمادبهنفس میسازد.
اگر خوب دقت کنید میبینید کسانی که سرشار از اعتمادبهنفس و خودباوری هستند، باورهای مثبت، سازنده و الهامبخش فراوانی دارند که با آنها زندگی میکنند و از تکتکشان انرژی و نیروی حرکت میگیرند. هرچه این باورها پررنگتر میشود، انگیزه عمل و جرأت انجام نیز افزایش مییابد.
از سوی دیگر، کسانی که اعتمادبهنفس ندارند، متأسفانه ذهنی انباشته از باورهای نومیدکننده و اندیشههای ویرانگر دارند و طبیعی است که هرچه این باورهای منفی، شدت و عمق بیشتری داشته باشد، جرأت و جسارت حرکت و عمل کمتر خواهدبود.
بنابراین من و شما باید برای بهبود و پرورش اعتمادبهنفس، قبل از هر چیز باورهایمان را بازسازی و اصلاح کنیم.
تغییر رفتار، بدون اصلاح در نگرش و باور، هرگز نمیتواند به اعتمادبهنفس کامل و پایدار منجر شود و تنها ممکن است در یک مقطع زمانی و مکانی محدود، به دیگران چنین وانمود کند که ما اعتمادبهنفس داریم اما بهزودی در پی تغییر شرایط زمانی و مکانی، روشن میشود ما از ابتدا دچار خلل یا فقدان اعتمادبهنفس بودهایم.
باورهای درست و مثبت: زیرساخت اعتماد به نفس
مرغوبیت آسفالت خیابان، هرگز تضمین کننده همواری مسیر و بیدردسر طیکردن آن نیست، مگر آنکه زیرسازی راه عالی انجام شده باشد. بیتوجهیکردن و کمدقتی در زیرسازی، آسفالتهای مرغوب را هم ضایع میکند.
باورهای صحیح، حکم زیرسازی خیابان و جاده را دارد و رفتارهای درست به منزله آسفالت و روکش کف خیابان است که قطعاً نبود و فقدان هر یک، مشکلساز است.
همانطور که بدون باورهای درست و مثبت نمیتوان اعتمادبهنفس داشت، بدون عملیکردن این باورها نیز نمیتوان به جایی رسید. صرف داشتن باورهای خوب و مثبتی چون «من به لطف الهی میتوانم»، اگر با رفتاری در همان راستا همراه نباشد هرگز به تحکیم اعتمادبهنفس منجر نمیشود، مثلاً اینکه شما صرفاً باور داشته باشید در مقابل جمع صحبتکردن، ترس ندارد، شما را در این کار خبره و توانا نمیسازد، بلکه باید خود را وادار کنید با همان باور مثبت و محکم، جلوی جمع سخن بگویید و چندوچون آن را تجربه کنید.
اعتمادبهنفس چیست؟
اعتمادبهنفس یعنی داشتن باور و احساس «من میتوانم»، به هنگام انجام کار یا وظیفهای که پیش روی ماست. صرفنظر از اینکه دیگران هم این توانایی را (کم یا زیاد) دارند یا ندارند. در حقیقت برای سنجش میزان اعتمادبهنفس هرگز نباید در مقام مقایسه خود با دیگران برآییم که ببینیم در زمینهای بهخصوص، از دیگران بهتر و توانمندتریم یا نه. یعنی اهمیت ندهیم آیا فرد دیگری هم قادر به انجام کاری که میخواهیم انجام بدهیم هست یا خیر.
به عنوان مثال، فرض کنید قرار است فردا برای جمعی صحبت(سخنرانی) کنید. برای این کار، اهم سرفصلهای موضوعی را که بناست دربارهاش حرف بزنید روی کاغذ میآورید و پیشنویسی تهیه میکنید و براساس آن سخنرانی را تمرین میکنید؛ سپس به خود میقبولانید که توانایی انجام این کار را دارید و میتوانید از عهدهاش برآیید. در این مرحله نباید برایتان مهم باشد چند نفر دیگر هم، (حتی در میان کسانی که قرار است فردا پای سخنان شما بنشینند ) این توانایی و مهارت را دارند.
باز تصور کنید میخواهید وسیلهای را بسازید یا تعمیر کنید. اعتمادبهنفس یعنی پیشاپیش باور داشته باشید با اراده و همت و تلاشتان و البته با کمک خداوند مهربان، «میتوانید»این کار را به سرانجام برسانید. دیگر به این کاری ندارید که توانایی دیگران در این زمینه در چه حدی است. مهم این است که شما توانایی خود را به نسبت کارتان ارزیابی کنید نه در مقایسه با دیگران.
ما برپایه باور و احساس «میتوانم»، اعتمادبهنفس داریم؛ در عین اینکه دیگران را هم افرادی توانمند میدانیم.
همین تعریف و نگاه درست، مانع میشود که اعتمادبهنفسمان بذر غرور و تکبر بیفشاند. در تعریف نادرست اعتمادبهنفس، به خود القا میکنیم که از دیگران بالاتر، بهتر و توانمندتریم در حالی که دیگران از ما پایینتر، ضعیفتر و ناتوانترند.
بنابراین اعتمادبهنفس یعنی باور به اینکه شما:
میتوانید با وجود همه سختیها و مشکلات موفق شوید؛
میتوانید ضعفهای اخلاقی و رفتاری خود را اصلاح کنید؛
میتوانید بسیار بیش از اینها رشد و پیشرفت کنید؛
میتوانید در مسیر دستیابی به هدف ثابتقدم باشید؛
میتوانید مستقل باشید و روی پای خود بایستید؛
میتوانید هیجانات و عواطف و احساسات خود را مهار کنید؛
میتوانید و میتوانید و میتوانید.