به آکادمی حورایی؛ خوش آمدید...

اهمیت رازداری در خانواده

خواندن این مطلب

5 دقیقه

زمان میبرد!

اهمیت رازداری در خانواده

بارها شنیده و خوانده‌ایم که زن و شوهر باید رازدار هم باشند و یکی از عوامل مهم در گرمی و استحکام خانه و خانوده رازداری است. شاید به جرأت بتوان گفت که کمتر کتابی است که در زمینه روابط همسران نوشته شده باشد و نویسنده به صفت رازداری به عنوان یک «باید» و «اصل مهم» اشاره نکرده باشد، اما در نگاه اول ممکن است این طور به نظر برسد که ما رازی در زندگی نداریم که بخواهیم آن را کتمان کنیم و از افشای آن پرهیز کنیم. چنین تصوری غالباً از این رو ایجاد می‌‎شود که مصادیق رازداری را در حیطه روابط خانوادگی نمی‌دانیم. ما در اینجا به چند نمونه از مصادیق رازداری در خانواده اشاره می‌کنیم تا ناخواسته و علی رغم میل باطنی، رازی را برملا نکنیم و زمینه تلخی و تنش در زندگی فراهم نشود.

1-افشا نکردن عیوب اعضای خانواده:
به طور قطع همه ما معایب و نقاط ضعفی داریم و این معایب در گفتار و کردار ما مشهود است. اما گاهی کسی یا کسانی از این عیب بی‌خبرند و این طبیعی است که هیچ‌کس مانند کسی که با او زیر یک سقف زندگی می‌کنیم از نقاط ضعف ما باخبر نیست. از طرفی طبع اولیه اکثر ما این است که تمایلی نداریم دیگران از عیوب ما آگاه شوند و اگر چنین شود می‌رنجیم و آزرده خاطر می‌شویم.
اولین مصداق رازداری این است که اگر از اعضای خانواده خود عیب و ضعف آشکاری سراغ داریم آن را برای دیگران افشا نکنیم. حتی اگر این دیگران دوستان صمیمی و یا نزدیکان ما باشند. اگر شوهر شما زیاد می‌‎خوابد، تنبل است و زیاد تلویزیون تماشا می‌کند، اگر فرزند شما شب‌ادراری دارد و از سوسک می‌ترسد و اگر همسر شما وسواس دارد و یا شب‌ها در خواب حرف می‌زند و یا آشپزی‌اش خوب نیست… آن را به کسی نگویید.
یادآوری دو نکته ما را در رعایت صفت رازداری بسیار کمک می‌کند:

اول توجه به اینکه خداوند با همه قدرت و علم بی‌پایانش ستارالعیوب است و بنای پرده‌‎پوشی دارد. واقعاً چه کسی به اندازه خداوند مهربان از نقص‌ها و زشتی‌های ما آگاه است، اما با همه قدرت و توانش در تنبیه و مجازات و رسواسازی، در نهایت لطف پرده‌پوشی می‌کند. مگر اینکه کسی خودش بی‌حیایی و اصرار در خطا را به اوج برساند.
این‌که گفته می‌‎شود باید متخلق به اخلاق الهی شد و باید خدایی زندگی کرد، یعنی اینکه باید صفات خدا را داشت و اگر پروردگار من ستار العیوب است، من چرا عیب همسرم را در این‌جا و آن‌جا بگویم؟!
 دوم اینکه خداوند در سوره بقره زن و شوهر را به لباس برای هم تشبیه می‌کند.« هن لباس لکم و انتم لباس لهن» بی‌تردید یکی از ویژگی‌های لباس، همین است که ما را می‌پوشاند. یعنی اگر من در بدن خود عیبی و نقصی دارم، لباس مرا می‌پوشاند. از خود بپرسیم آیا عیب‌‎پوش خانواده و همسر خود و همچون لباس برای او هستیم؟

2-عدم بیان مسائل خصوصی و درون خانوادگی
گاهی آنچه دوست نداریم برای دیگران آشکار شود الزاماً عیبی و ضعفی نیست، صرفاً مسائل خصوصی و کارهای روزمره است، اما تمایلی به آشکار شدن‌اش نداریم. واقعاً هم اگر خوب دقت کنیم چه لزومی دارد که دیگران از کوچک‌ترین رفت و آمدها و حرکت‌ها و کارهای زندگی ما باخبر شوند؟ اگر شما فردا میهمان دارید، اگر شب برای صرف شام به یک رستوران خوب رفتید، اگر شما دیروز برای کسی وسیله‌ای خریده و هدیه بردید، اگر همسر شما مدتی است که به کلاس آشپزی می‌رود، اگر شوهر شما قصد تغییر شغلش را دارد، چه لزومی دارد که آن را برای دیگران بیان کنید؟
متأسفانه استدلال خیلی‌ها در بیان مسائل خصوصی و درون خانوادگی اعضای خانواده برای دیگران این است: « این که حرف مهمی نبود، مگه به کی گفتم؟ مامان که از خودمونه! اون که از خودمونه و تازه به کسی هم نمی‎گه…» اجازه دهید هر کس خودش اهمیت مسأله را برای بیان و یا عدم بیان آن ارزیابی کند. مثلاً همسر شما پارچه‌ای را به خیاطی داده که بدوزد و شما آن را پیش پاافتاده تلقی می‌کنید و برای خواهر، برادر یا پدر و مادر خود می‌گویید. غافل از اینکه شاید همسر شما از همین می‌رنجد و تمایلی به آن نداشته باشد. بهترین راه برای آن‌ که من و شما بیشتر و بیشتر رازدار همسر و خانواده‌مان باشیم، این است که اولاً کمتر صحبت کنیم و دوم اینکه حرف خودمان را بزنیم. طبیعی است که وقتی انسان زیاد صحبت می‌کند، آرام‌آرام چیزهایی را می‌گوید که ضرورتی نداشته و بلکه بسیار هم اشکال دارد. هر چه شما رازدارتر باشید محبت‎تان بیشتر در دل همسرتان می‌نشیند و مهر و علاقه او به شما بیشتر می‌شود. اما عدم رازداری در شریک زندگی شما یک ترس و ناامنی ایجاد می‌کند و ما نمی‌توانیم کسی را که از او می‌ترسیم، دوست بداریم. ضمن اینکه یادتان باشد اگر شما فرد رازداری باشید، شریک زندگی‌‎تان پنهان‌‎کاری نمی‌کند و به شما دروغ نمی‌گوید. علت بسیاری از پنهان‌کاری‌ها و عدم صداقت همسران، رازدارنبودن همسر است.
یک استثناء
اگر همیشه رازداری یک صفت ارزشمند به حساب می‌آید، اما گاهی بیان ضعف‌ها و عیب‌ها و طرح مسائل خصوصی، یک وظیفه است و رازداری یک خطای مهم. و آن در مقام مشورت است. وقتی شما می‌خواهید برای اصلاح زندگی‌‎تان اقدامی کنید، نیاز به یک مشاور خوب دارید و طبیعی است که برای گرفتن یک راهکار مناسب، باید مسائل زندگی‌تان را مطرح کنید و شاید در این میان لازم باشد عیب و ضعفی از همسرتان را بیان کنید و نکته‌ای از مسائل خصوصی را افشا کنید. منتها دقت کنید که مشاور شما باید فردی آگاه، باتجربه و دلسوز، باتقوا و امین باشد. چرا که ما در بسیاری از اوقات به این مسأله دقت نمی‌کنیم و با هر کسی که مینشینیم درددل کرده و رازهای خانوادگی خود را برملا می‌کنیم و استدلالمان این است که داریم مشورت می‌گیریم. در صورتی که در بسیاری از موارد، اطرافیان ما، صلاحیت مشاور را ندارند و ما صرفاً می‌‎خواهیم رازنداری خود را توجیه کنیم! یک شکل دیگر مشورت هم این است که شما مورد مشورت قرار می‌گیرید و کسی از شما مشاوره می‌خواهد. اینجا هم رازداری بسیار غلط است. مثلاً شما دختر یا پسری را می‌‎شناسید و کسی به عنوان تحقیق برای ازدواج از شما درباره آن دختر یا پسر سوال می‌کند. اینجا اگر آن فرد، عیب و ضعف مهمی دارد و شما از آن خبر دارید، هرگز نباید رازداری کنید و باید بی‌‌کم و کاست آنچه را می‌دانید بیان کنید. رازداری را جز در این مواردی که استثنا کردیم به طور جدی تمرین کنیم تا هم محبوب خانواده شویم و هم خدا دوستمان بدارد. ان‌شاءالله

دیدگاه کاربـــران
فاقد دیدگاه
دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است. اولین دیدگاه را شما بنویسید.
ثبت دیدگاه