به آکادمی حورایی؛ خوش آمدید...

واقعاً بخواهید که تغییر کنید.

خواندن این مطلب

3 دقیقه

زمان میبرد!

واقعاً بخواهید که تغییر کنید.

سال‌های زیادی این سوال در ذهنم بود که چرا با این‌که عمده مردم، موفقیت و پیشرفت را دوست دارند اما این اتفاق تنها برای عده معدودی می‌‎افتد و بیشتر آن‌ها به آرزویشان نمی‌رسند؟ مثلاً چرا هر سال صدها هزار نفر برای ورود به دانشگاه تلاش می‌کنند و همه دوست دارند در رشته و دانشگاهی عالی قبول شوند، اما تنها عده کمی موفق می‌شوند؟ چرا از میان خیل عظیمی که برای موفقیت شغلی و مالی تلاش می‌کنند و تمایل دارند پیشرفت‌های مالی فوق‌العاده‌ای را تجربه کنند تنها عده معدودی به موفقیت‌های کلان دست می‌یابند؟ چرا از بین افراد فراوانی که دوست دارند با تهذیب نفس، به پیشرفت‌‎های معنوی برجسته‌ای برسند، فقط اندکی از آن‌ها اوج می‌گیرند؟ و در آخر با آن‌که هر ساله تعداد زیادی از مردم به ورزش و هنر و مثل این‌ها روی می‌آورند و همه آن‌ها آرزو دارند که به بالاترین نقطه موفقیت برسند ولی این اتفاق صرفاً برای چند نفر می‌افتد؟
پاسخ این است که همه « نمی‌خواهند» . اگرچه شاید این‌طور به نظر برسد که همه خواهان موفقیت و تغییر مثبت هستند، اما واقعیت چیز دیگری است. همه تمایل دارند، دوست دارند و دلشان می‌‎خواهد که موفق شوند اما واقعاً «نمی‌‎خواهند». تفاوت عمده انسان‌‎های موفق و انسان‌های ناموفق در تفاوت همین دو واژه نهفته است: « تمایل » و « خواستن».
در «تمایل»، شما اگرچه کشش و میلی برای رشد و پیشرفت دارید، اما این نهایتاً تا آن‌جا می‌‎تواند مؤثر باشد که یک فرد خوب معمولی شوید. به اوج رسیدن به «خواستن» نیاز دارد. با «تمایل» ممکن است شما بالاخره دانشگاهی قبول شوید اما یک رشته و دانشگاه عالی هرگز. با « تمایل» ممکن است شما مغازه و درآمدی نسبتاً‌ خوب داشته باشید، اما این‌که یک تاجر برجسته و یا صاحب فروشگاه‌های زنجیره‌ای بزرگ با یک برند مشهور و معتبر شوید فکرش را هم نکنید. با «تمایل» ممکن است پیشرفت معنوی‌تان نهایتاً سبب شود در صف اصحاب یمین قرار بگیرید و خانه‌ای در بهشت نصیب‎تان شود، اما هرگز فکر السابقون‌السابقون و کاخ‌های بهشتی را نکنید و در نهایت با «تمایل» ممکن است به عنوان یک ورزشکار در یک تیم محلی بازی کنید و یا در لیگ دسته دوم ذخیره شوید، اما به هیچ عنوان بازیکن فیکس تیم ملی و یا یک لژیونر اروپایی نمی‌شوید.
یک تغییر جدی و پایدار و فوق‌العاده به «خواستن» نیاز دارد. باید جداً بخواهید که موفق شوید. باید واقعاً بخواهید که تغییر کنید، اعتماد به نفس داشته باشید، وسواس، تنبلی و حسد را در خود ریشه کن کنید و فردی پرتحمل، باگذشت و انتقادپذیر باشید. تا این علاقه‌ها و تمایلات نسبی برای تغییر در من و شما تبدیل به یک خواستن جدی نشود، چیزی عوض نمی‌شود. آن‌ها که به‌طور جدی می‌خواهند تغییر کنند و موفق شوند، در رفتارشان نشانه‌های جدی یافت می‌شود که این خواستن را اثبات می‌‎کند. به عنوان نمونه او که واقعاً می‌‎خواهد تغییر کند، هرگز بهانه‌جویی نمی‌‎کند که الان شرایط نابه‌سامان است، از لحاظ خانوادگی، روحی و روانی، زمانی و مکانی شرایطم مناسب نیست و یا این‌که الان دنیا دچار رکود اقتصادی شده و بازار ارز و دلار و سکه آشفته است! او که واقعاً می‌خواهد موفق شود و تغییر کند نمی‌‎تواند بنشیند. کمتر حرف می‌‎زند و پیوسته عمل می‌کند، وقت تلف نمی‌‎کند، با اکثریتی که تنبلی و سستی می‌کنند و قدر لحظات را نمی‌دانند و یا پیوسته غر می‌زنند همسو و همراه نمی‌‎شود. او که واقعاً می‌خواهد تغییر کند، منتظر بهبود شرایط، کمک دیگران و یا معجزه الهی نمی‌ماند. خلاصه کلام این‌که یکی از قدم‌های اولیه برای تغییر مثبت خود این است که شما به‌راستی خواهان آن باشید.

دیدگاه کاربـــران
فاقد دیدگاه
دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است. اولین دیدگاه را شما بنویسید.
ثبت دیدگاه