به آکادمی حورایی؛ خوش آمدید...

تغيير، نيازمند آگاهی و شناخت است.

خواندن این مطلب

4 دقیقه

زمان میبرد!

تغيير، نيازمند آگاهی و شناخت است.

قبلاً گفتيم که برای تغيير و ترک عادت‌های رفتاری منفی بايد به رنج‌ها، خسارت‌ها و ضررهای ناشی از آن فکر کنيم و تا ذهنمان از اين رنج‌ها و آسيب‌ها انباشته نشود، قادر به تغيير نيستيم. اما توجه داشته باشيد که اين موضوع (يعني توجه به رنج‌ها) به شناخت و آگاهی نيازمند است. گاهی ما از اين بابت تغيير نمی‌کنيم که به طور جدی نسبت به آثار سوء و پيامدهای منفی عادت‌ها و رفتارهای نادرست خود آگاهی نداريم. در واقع يکی از موانع جدی تغيير، نبود آگاهی است. شما اگر بدانيدکه غذايی فاسد و مسموم است و در عين حال اين را هم بدانيد که مصرف يک غذای فاسد چه پيامدهای سخت و ناگواری برايتان خواهد داشت هرگز آن را نمی‌خوريد. حتی اگر غذای موردعلاقه و دوست‌داشتنی‌تان باشد و يا ديگران به خوردن آن تشويق‌تان کنند. در اين شرايط آن‌قدر به رنج و آسيب ناشی از مصرف آن واقفيد و اطمينان داريد که ديگر هيچ لذتی بابت خوردن اين غذا در ذهنتان متصور نيست. در نقطه مقابل اگر شما به فساد اين ماده غذايی آگاه نباشيد و يا اين‌که به درستي ندانيد خوردن اين غذای مسموم تا چه اندازه می‌تواند شما را گرفتار کند متأسفانه، آن را می‌خوريد. همه چيز در وهله اول به آگاهی ما برمی‌گردد. اين درست است که توجه به رنج‌ها آن‌چنان که قبلاً گفتيم کليد ايجاد انگيزه است، اما شرط اين توجه آن است که ما اساساً به اين لطمه‌ها و پيامدهای ناگوار آگاه باشيم و آن را قبول داشته باشيم. بخش قابل‌توجه کسانی که برای تغيير رفتارها و زندگی‌شان دست به کار نمی‌شوند، افرادی هستند که تبعات منفی و زيان‌بار کارهايشان را يا نمی‌دانند و يا باور ندارند. وقتی به جوانی گفته می‌شود که: «فلان شخص، دوست بدی است و با او معاشرت نکن» غالباً توجهی نمی‌کند و به اين دوستی ادامه می‌دهد؛ چرا که آن‌چنان که بايد و شايد نمی‌داند يا باور ندارد که تداوم اين دوستی به مرور زمان چه خسارت‌هايی را به او تحميل می‌کند. وقتی به خانمی گفته می‌شود: «از سوءظن و بدگمانی و بداخلاقی نسبت به شوهرت دست بردار» او ممکن است برای تغيير رفتارش جديتی به خرج ندهد چون اين آگاهی را ندارد که تداوم اين بداخلاقی، چقدر باعث سردی و حتی به فروپاشی زندگی‌اش منجر می‌شود. آقايی که رفتارهای حاکی از غرور و لجبازی و خودخواهي‌اش را کنار نمی‌گذارد و خود را اصلاح نمی‌کند، به احتمال فراوان نمی‌داند که اين آزار و اذيت و ظلم‌ها چه تبعات هولناکی برايش به دنبال خواهد داشت. اين موضوع درباره ارتکاب گناه و معصيت نيز مصداق دارد. اگر ما واقعاً بدانيم نافرمانی خداوند چه عقوبت‌های سخت و سنگينی برايمان دارد و تا چه ميزان به برکت و گوارايی زندگي‌مان لطمه می‌زند و چه عذاب‌هايی که در آينده به واسطه اعمال زشتمان می‌بينيم، ديگر تعمد و اصراری بر انجام گناه نداريم. اين «آگاهی و نبود آگاهی» يکی از تفاوت‌های بين بندگان خوب خدا و افراد گناهکار و آلوده است. البته ناگفته پيداست که اين درباره ايجاد عادت‌های مثبت و تقويت رفتارهای خوب و زيبا نيز مطرح است. اگر جوانی به آثار و نتايج فوق‌العاده ارزشمند احترام و محبت به والدين آگاه باشد، اگر خانمی بداند که لحظه‌لحظه تحمل و خويشتن‌داری‌اش در برابر بداخلاقی شوهرش چه پاداش‌های عظيمی دارد و اگر آقايی اين را بداند و باور کند که گذشت و مدارا و محبت نسبت به همسرش تا چه اندازه او را مشمول لطف و رحمت الهی می‌کند، حتماً انگيزه عمل و انجامش بيشتر می‌شود؛ بنابراين يکی از قدم‌های ابتدايی برای تغيير رفتار اين است که آگاهی‌مان را توسعه دهيم. برای اين منظور، تأمل و انديشيدن، توجه به سرانجام کار، مطالعه مفيد، مجاورت و معاشرت با افراد عالم و اهل عمل و استفاده از آگاهي و تجربه افراد عاقل و خردمند بسيار مؤثر است و می‌تواند آگاهی ما را نسبت به پيامدهای رفتاری‌مان بيشتر کند و ما را در ترک عادات غلط و تقويت عادات مثبت مصمم کند.

دیدگاه کاربـــران
فاقد دیدگاه
دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است. اولین دیدگاه را شما بنویسید.
ثبت دیدگاه