اعتبار میخواهیم؟خوشقول باشیم.
آیا شما در خانه اعتبار دارید؟ آیا اعضای خانواده شما برایتان به عنوان پدر، مادر، همسر و یا فرزند اعتباری قائلاند؟ مشاورهها و گفتگوی ما با خانوادههای متعدد نشان میدهد که اینگونه نیست و غالب افراد از بیاعتباریشان نزد خانواده ناراحت و رنجیدهخاطرند. والدین گله میکنند که بچههای ما اصلاً برای حرف ما ارزشی قائل نیستند و نصحیت و تذکر ما را به هیچ میگیرند و گویی با دیوار حرف زدهایم. زن و شوهرها از یکدیگر گلهمندند که همسرم به من اهمیتی نمیدهد و نظر من برایش مهم نیست. فرزندان شکایت میکنند که والدین، ما را آدم حساب نمیکنند. واقعیت این است که بیاعتباری بسیار رنجآور است.
کاسبی را در بازار تصور کنید که سرمایه خوبی دارد اما نزد کسبه دیگر اعتباری ندارد. بدیهی است که کمتر کسی حاضر به معامله با اوست و به سختی میتواند به موفقیتی دست یابد. از طرفی کاسبی دیگر را در نظر بگیرید که سرمایه چندانی ندارد اما از اعتبار فوقالعادهای نزد همکارانش برخوردار است. روشن است که راه موفقیت برای او هموارتر است. حال اگر اعتبار در بازار تا این حد تعیینکننده و عامل موفقیت است، بیتردید در خانه و خانواده مهمتر هم میشود. اساساً این یک قانون کلی است که هر چه خوب است در خانه خوبتر و هرچه بد است درخانه بدتر است. اگر خوشاخلاقی و گذشت و خدمت به دیگران خوب است، در خانه خوبتر است و اگر بداخلاقی و کینهای بودن و خودخواهی بد است، در خانه بدتر است. اگر اعتبار و ارزشمندی همه جا خوب و عامل موفقیت است، در خانه خوبتر است. اینکه خانواده به فکر و نظر و سلیقه ما احترام بگذارند، از ما حرفشنوی داشته باشند، تذکرمان را جدی بگیرند و برای ما ارزش قائل شوند همه به این وابسته است که با اعتبار باشیم. اما سؤال اینجاست که چرا چنین نیست؟ آیا مقصر اطرافیان ما هستند یا خودمان؟ آیا باید از خانواده شاکی و گلهمند باشیم که ما را به حساب نمیآورند، یا اینکه باید خود را ملامت و سرزنش کنیم؟
باید بگوییم که علت عمده بیاعتباری ما، رفتارهای خودمان بوده و هست. در واقع این خطاهای رفتاری ما بوده که آگاهانه یا ناآگاهانه و بهتدریج و به مرور زمان ارج و قرب ما را کم کرده و ما را از ارزش و اعتبار انداخته است و برای احیا و بازسازی این ارزش و اعتبار، خودمان باید دست به کار شویم و رفتارمان را تغییر دهیم. نگرش دیگران نسبت به ما تاکنون نتیجه رفتار ما بوده و تغییر این نگرش مستلزم تغییر رفتار ماست.سؤال بعدی این است که چه رفتارهایی سبب بیاعتباری ما میشود؟ و از کجا باید شروع کنیم؟ باید بگوییم که رفتارهای اعتبارسوز بسیار زیادند. در این مقاله به چند مورد مهم اشاره میکنیم:
1-بدقولی:
شاید از بین عواملی که باعث بیاعتباری ما نزد دیگران میشود، کمتر موردی به اندازه بدقولی مهم باشد. «بدقولی یعنی ویرانی ارزش و اعتبار».
اندازه و شدت وفاداری و تعهد ما نسبت به قولهایی که به دیگران دادهایم و قرارهایی که با دیگران گذاشتهایم در اعتباریابی ما بهشدت حائز اهمیت است. اینکه بدقولی، عامل بیاعتباری است، نکتهای نیست که دور از ذهن باشد و همه ما تجربه کردهایم. اما با این همه باز غفلت میکنیم و قول و قرارهایمان را جدی نمیگیریم. متأسفانه این کمتعهدی یا بیتعهدی به وعدهها، در خانه و نسبت به نزدیکانمان شدت و شیوع بیشتری دارد. مادری به دخترش وعده میدهد که اگر غذایت را تا آخر بخوری با هم به پارک میرویم. دختر مشتاقانه غذایش را میخورد و بلافاصله وعده مادر را یادآوری میکند. اما مادر آمادگی ندارد یا احساس خستگی میکند و وعده فردا و پس فردا را میدهد. دختر اصرار میکند، گریه میکند و سرانجام با توپ و تشر مادر یا از سر استیصال و درماندگی آرام میگیرد. اما آیا واقعاً همه چیز آرام شده است؟
در حقیقت به اعتبار مادر در ذهن دخترش لطمهای وارد شده که در حرفشنوی دختر در آینده اثر منفی میگذارد. اگر شما ازدواج کردهاید، اکنون با خود فکر کنید تا همین جا که از زندگی مشترکتان میگذرد چقدر به وعدههایی که به همسرتان دادهاید متعهد بودهاید؟ آیا حرفی زدهاید و بعدها عمل نکردهاید؟ اعتبار امروز شما نزد همسرتان به پایبندی یا عدم پایبندی شما به تعهدهایتان برمیگردد. ممکن است بگویید من وقتی به کسی قول میدهم به هیچ عنوان قصد فریبدادن و خلفوعده ندارم اما گاهی وعدهام را فراموش میکنم و یا اینکه مانعی برایم پیش میآید که نمیتوانم به قولم عمل کنم. باید بگویم متأسفانه هیچکدام از اینها نمیتواند مانع بیاعتباری ما شود. یعنی در هر صورت خلفوعده و بدقولی به ارزش و اعتبار ما آسیب و خدشهای جدی وارد میکند و پس از مدتی کلاً بیاعتبارمان میسازد. اما چه کنیم تا بدقولی نکنیم؟
چگونه خوش قول باشیم؟
1- به پیامدهای منفی بدقولی و آثار مثبت خوشقولی توجه کنید. مدام به سود و زیان خوشقولی و بدقولی فکر کنید. این به شما انگیزه میدهد و برای وفای به عهد مصممتان میسازد. خوشقولی نه تنها اعتبار شما را زیاد میکند، بلکه باعث محبوبیت و نفوذ شما به قلب دیگران میشود. در فرمایشات معصومین علیهمالسلام وفای به عهد را نشانه جدی ایمان خواندهاند و حتی وعده آن را دادهاند که فردی که به وعده و قولش به طور جدی متعهد و وفادار است با پیامبر اسلام(ص) محشور میشود. پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «نزدیکترین شما به من در قیامت راستگوترین، خوشقولترین و خوشاخلاقترین شماست.»
2- خود را تشویق و تنبیه کنید.
اگر به فرزند، همسر، والدین و.. قولی دادهاید و به آن وفادار نبودید یا آن را به تأخیر انداختهاید، خود را به طور جدی تنبیه کنید. برای خود جریمهای در نظر بگیرید و یا خود را از یک موضوع موردعلاقه در آن روز محروم کنید. در عین حال اگر خوشقولی کردید خدا را شکر کرده و خود را تشویق کنید.
3-عجله نکنید.
وقتی میخواهید به کسی قول بدهید کاملاً جوانب کار را بررسی کنید. توانمندی خود را بسنجید، فرصت و زمان خود را ارزیابی کنید، حوصله خود را در نظر بگیرید و پس از آن تصمیم بگیرید که قول بدهید. وعدههای عجولانه معمولاً به بدقولی و شرمندگی میانجامد.
4-اگر یقین به انجام ندارید وعده ندهید.
حتی اگر به احتمال زیاد قادر به انجام کاری هستید قول ندهید. باید مطمئن باشید که میتوانید. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودهاند: « چیزی را که یقین به وفای به آن نداری وعده مده.» بنابراین تا آنجا که میتوانید وعدهای ندهید.
5-یادداشت کنید.
دفترچه کوچکی را برای خود تهیه کنید و کوچکترین قول و قرارهای خود را داخل آن یادداشت کنید. حتی اگر به همسرتان قول دادهاید که یک کیلو پرتقال بخرید و یا برای فرزندتان یک مداد بخرید و یا به خواهرتان قول دادهاید که به او زنگ بزنید، آنها را یادداشت کنید و جدی بگیرید.