به آکادمی حورایی؛ خوش آمدید...

آیا شما حسودید؟

خواندن این مطلب

5 دقیقه

زمان میبرد!

آیا شما حسودید؟

شاید برای شما اتفاق افتاده باشد که وقتی از یک بیماری مشخص صحبت شده تصور کرده‌اید که هرگز این بیماری را ندارید ولی پس از شناخت علائم آن بیماری و آزمایش‌دادن متوجه شده‌اید بدون آن‌که بدانید از مدت‌ها قبل به این بیماری مبتلا بوده‌اید. همین اتفاق ممکن است در مورد بیماری‌ها و ضعف‌های اخلاقی و رفتاری رخ دهد. به این معنا که مثلا اگر از حرص، بخل، تکبر و امثال این‌ها صحبت می‌شود، با خود می‌گوییم: نه من اصلا چنین نیستم اما با شناخت بهتر آن صفت منفی و علائم و نشانه‌های آن و تطبیق آن با حالات و رفتار خودمان، نظرمان عوض می‌شود. یکی از صفات منفی نیز حسادت است که معمولا در نگاه اول خود را از آن دور می‌پنداریم اما با کمی دقت متوجه می‌شویم برخی از ما کم و بیش حسودیم. حسادت حالتی است که انسان از این‌که می‌بیند دیگری از نعمتی برخوردار است که خود از آن محروم و بی‌بهره است، ناراحت و خشمگین می‌شود. مثلا از این که می‌بیند دیگری ازدواج موفقی کرده، محبوبیتی دارد، در شغلش پیشرفت کرده و یا حتی در معنویات به کمالاتی رسیده اما خودش چنین توفیق‌هایی نداشته، آزرده‌خاطر می‌شود. حسادت اگر زود درمان نشود، تا آن‌جا پیش می‌رود که فرد حسود آرزو می‌کند نعمت از دیگری سلب و یا به بلا مبدل شود. آرزو می‌کند دیگری ازدواجش به طلاق منجر شود، شغلش را از دست بدهد، ورشکست شوذ، خانه‌اش منفجر شود، آبرویش برود  و گرفتار و ذلیل شود. این ضعف اخلاقی وقتی به اوج شدت می‌رسد، حتی می‌تواند فرد حسود را به اقدام عملی وادار کند تا به تخریب و آزار و حتی نابودی طرف مقابلش بپردازد و وارد عمل شود. فرد حسود سعی می‌کند پیشرفت‌ها، موفقیت‌ها، قابلیت‌ها و توانمندی دیگری را شانسی، ناحق، غیرمشروع، بی‌فایده و بی‌اهمیت جلوه دهد. اگر بگویند فلانی کنکور قبول شده،می‌گوید: این‌ها مهم نیست. انسان باید اخلاقش خوب باشد. اگرچه درست می‌گوید اما این از سر حسادت است که بیان می‌شود. اگر بگویند فلانی به موفقیت مالی رسیده یا خانه خریده، می‌گوید حتما دزدی کرده و حلال و حرام سرش نمی‌شود. نکته بسیار مهم این است که حسادت عمدتا منفی است. یعنی فرد حسود به کسانی که هم‌ردیف او هستند و شرایط  و جایگاه یکسانی نسبت به او دارند و به نوعی رقیب او هستند حسادت می‌کند. مثلا عروس‌های یک خانواده نسبت به هم و باجناق‌ها نسبت به هم حسادت می‌کنند. کنکوری‌ها، سخنران‌ها، کارمندان یک اداره و فرزندان یک خانواده نسبت به هم حسادت می‌کنند.

. برای درمان حسد، هم باید به راهکارهای تئوری و ذهنی اشاره کرد و هم راهکارهای عملی و رفتاری را جدی گرفت. اگر احساس می‌کنید که به کسی یا کسانی حسادت می‌کنید، با خود فکر کنید(پیوسته و مدام فکر کنید) که:

  1. آیا من با حسادتم دستاوردی داشته‌ام؟ آیا نعمت از دیگری جدا شد و به سمت من سرازیر شد؟
  2. آیا حسادت من باعث شد موقعیت شغلی و ازدواج موفق و محبوبیت دیگری به ناکامی و ورشکستگی و طلاق و خواری و ذلت بیانجامد و همه کامیابی‌های او از آن من شد؟!
  3. آیا هرکسی که از هر نعمت و توفیقی برخوردار است، خداوند به او عطا نکرده‌است؟ بهتر نیست به جای آن‌که در اندوه و حسرت غوطه‌ور شوم، همان نعمت‌ها بلکه بیشتر و بهتر از آن‌ها را از خداوند بخواهم؟
  4. با خود فکر کنید چه آرامشی را از خود گرفته‌اید و چه رنج و غصه‌ای را به جان خریده‌اید؟ در حدیثی از معصوم(ع) داریم که کم‌ترین لذت را در زندگی فرد حسود می‌برد.
  5. در حدیث دیگری داریم که حسد ایمان را می‌خورد، هم‌چنان که آتش هیزم را. با خود فکر کنید آیا این حسادت ارزش آن را دارد که ایمان مرا به آتش بکشد و نابود کند؟
  6. و آیا می‌دانید که بسیاری از بیماری‌های جسمی و در رأس آن بیماری‌های قلبی با شدت حسادت ایجاد و تشدید می‌شود؟
  7. با خود فکر کنید که این حسادت شاید بارها شما را به غیبت، تهمت، سخن‌چینی و… کشانده است. دقت کنید که اگر برادران یوسف حسادت خویش را همان ابتدا درمان می‌کردند، به این همه خطا و ظلم و گناه مبتلا نمی‌‌شدند.

هرچه بیشتر به آثار سوء حسادت فکر کنید، به تغییر و اصلاح خود مایل‌تر می‌شوید. به شرط آن که این توجه و تأمل، مدام و پیوسته و شبانه‌روزی باشد.

درمان حسادت،نیاز به یک سری راهکارهای ذهنی و رفتاری دارد که الزاما باید هم‌زمان مورد توجه قرار گیرد. اکنون به درمان عملی حسادت اشاره می‌کنیم با این تأکید که اثربخشی این راهکارها، به جدی گرفتن درمان‌های ذهنی است که عمدتا با توجه مدام و مستمر به رنج‌ها و خسارت‌ها و آثار  و پیامدهای منفی حسادت ممکن می‌شود.

از آنجا که فرد حسود معمولا نمی‌خواهد از موفقیت دیگری صحبت یا از دیگری تعریف و تمجید شود، برای درمان حسادتمان باید برعکس عمل کنیم. یعنی در جمع سعی کنیم که خودمان پیشقدم باشیم و از کمالات و موفقیت‌های دیگری صحبت کنیم. اگر شنیدید رقیب شما(همان کسی که به او حسادت می‌ورزید) ازدواج کرده، بچه‌دار شده، شغل خوبی پیدا کرده، حرفه و هنری را فراگرفته، به یک موفقیت تحصیلی دست یافته و چیزی مشابه این‌ها، اولین کسی باشید که به او تبریک می‌گویید. به او تلفن کنید. به دیدنش بروید.موفقیتش را تجلیل کنید. تلاشش را تحسین کنید. برای او هدیه ببرید. به او نزدیک شوید و دوستانه و مهربانانه از او بخواهید از تجربه‌ها و آگاهی‌هایش با شما صحبت کند. حتی اگر این رفتارها تصنعی و ساختگی باشد، به شرط تداوم و تکرار، حسادت را در انسان ضعیف و نابود می‌سازد و کم‌کم درمی‌یابید که چه آرامشی بر ذهن و دلتان حاکم شده‌است. گاهی ممکن است شما به این دلیل به فرد مورد حسادتتان نزدیک نمی‌شوید که بیم دارید به شما فخر بفروشد و به قولی “خود را بگیرد”. اولا این‌ها معمولا تصور و ذهنیت ماست و غالبا واقعیت ندارد. دوم این‌که گاهی همین مجاورت، رفتار طرف مقابل را تغییر می‌دهد و سوم این‌که با فرض چنین برخوردی، باز برای درمان حسادتمان ضروری است که پیش‌قدم شویم. خلاصه این‌که حسادت جز ضایع‌کردن عمر، وقت و استعداد، تخریب ایمان، لطمه‌زدن به سلامت جسمی و روحی هیچ دستاوردی ندارد و خود زمینه خطاهای دیگر است. باید به کسی که به او حسادت می‌کنیم، نزدیک شویم و محبت کنیم و او را تحسین و تمجید کنیم. وادار کردن خود به چنین رفتارهایی به‌تدریج حسادتمان را بی‌رنگ می‌سازد.

دیدگاه کاربـــران
فاقد دیدگاه
دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است. اولین دیدگاه را شما بنویسید.
ثبت دیدگاه