به آکادمی حورایی؛ خوش آمدید...

لطفا عجله نکنید.

خواندن این مطلب

8 دقیقه

زمان میبرد!

لطفا عجله نکنید.

عجله و شتاب‌زدگی جزو آن دسته ازصفات و ویژگی‌های رفتاری منفی است که به انسان آسیب‌های جدی و گاه جبران‌ناپذیری می‌زند. انسان‌های عجول می‌خواهند با سرعت وشتاب بیشتری به منفعت‌های مادی و غیرمادی برسند اما درحقیقت با این روحیه و رفتار بیشتر ضرر می‌کنند و از آن سود و منفعت بی‌بهره می‌شوند. بسیاری از ما وقتی به گذشته خود نگاه می‌کنیم لطمه‌ها، تلخی وناگواری‌های فراوانی را می‌بینیم که ریشه و علت اصلی آن عجله بوده است.گاهی یک تصمیم و اقدام عجولانه برای ما تا مدت‌ها تأسف و پشیمانی به همراه داشته است. البته دقت داشته باشیم که عجله همیشه یک صفت منفی به حساب نمی‌آید و گاهی مطلوب و مفید است. اما سوال این‌جاست که عجله مطلوب کدام است و عجله نامطلوب چیست؟ درحقیقت در چه مواقعی باید به کارها و انجام آن سرعت و شتاب داد و در چه مواقعی باید کمی درنگ و تامل کرد؟

پاسخ این است که آن جایی که درستی و مفیدبودن کاری از هرجهت روشن و مسلم است باید شتاب کرد و درنگ وسستی اشتباه است. به عنوان نمونه همان‌گونه که می‌دانیم عجله در خواندن نماز اول وقت و به تاخیر نینداختن آن بسیارتوصیه شده است و یا این که سفارش فراوان شده که انسان در پرداخت بدهی خود به کسی که به او مقروض است عجله کند و هم‌چنین ازیکی ازمعصومین علیهم السلام حدیثی داریم که می‌فرمایند: “کارخیر را زود انجام ده تا کامیاب و موفق شوی”

اما عجله‌کردن،کجا نکوهیده است؟ آن جایی که درستی و صحت کار مسلم نیست و کار نیاز به تأمل، بررسی و تحقیق و مشورت دارد، عجله بسیارخطرناک است. شاید شایع‌ترین عجله منفی، عجله درانتخاب و تصمیم‌گیری باشد. آن‌جا که خانواده‌ها بدون تأمل، مشورت و تحقیق، دختر وپسرشان را عروس و داماد می‌کنند. چه بسا شما هم ازدواج‌های بسیاری را دیده‌اید که پس ازمدتی به تلخی و فروپاشی منجر شده و ریشه آن عجله و شتاب بوده است و یا این که چقدر شنیده و دیده‌اید که فردی با یک پیشنهاد شغلی و مالی قابل توجه و چشمگیر مواجه شده و یکباره عنان اختیار از کف داده و بدون تأمل و مشورت اقدام کرده است. خانه و زندگی خود را به فروش گذاشته و آن را سرمایه کار خود قرارداده و پس از آن دچار بحران ورشکستگی شده است. بنابراین اول نکته آن است که تا درستی و ارزشمندی کاری مسلم و روشن نشده است، هرگز اقدام نکنیم.

اینجا به چند نمونه از عجله‌های منفی و شایع اشاره می‌کنیم:

الف ازدواج عجولانه/ اگر چه ازدواج، امری بسیار پسندیده است اما بسیار نیازمند تحقیق و بررسی است. شاید شما هم افراد بسیاری را دیده باشید که زندگی‌شان دچار تنش و بحران جدی شده و حتی تا فروپاشی و طلاق هم پیش رفته است. وقتی پای صحبت بیشتر این عده ‌می‌نشینیم با تأسف می‌گویند: ای کاش عجله نمی‌کردم، ای کاش بیشتر تأمل و بررسی می‌کردم و با افراد مجرب و آگاه مشورت می‌کردم. اگر به خواستگاری رفته‌اید و یا به خواستگاری شما آمده‌اند، هرگز در انتخاب عجله نکنید و تا زمانی که نسبت به طرف مقابل شناخت خوبی پیدا نکر‌ده‌ و از صلاحیت او اطمینان حاصل نکرده‌اید اقدام نکنید. خصوصا هر چقدر خانواده طرف مقابل اصرار به عجله‌کردن داشت، شما عجله نکنید. این درست است که نباید در کار خیر سستی و تعلل کرد اما به شرطی که درستی کار مسلم باشد.

ب طلاق عجولانه/ همان‌قدر که ازدواج عجولانه زمینه‌ساز گرفتاری و پشیمانی است، طلاق عجولانه هم مشکل‌ساز و پشیمان‌کننده است. متأسفانه امروزه می‌بینیم دختر و پسری که هنوز مدت زیادی از زمان عقد ازدواجشان نگذشته، پس از چند بار بحث و مشاجره و ناراحتی، قهر می‌کنند و در خلوت خود و گاهی با تحریک دیگران به طلاق فکر می‌کنند. یکی مهریه‌اش را به اجرا می‌گذارد و دیگری از عدم تمکین همسرش به دادگاه شکایت می‌کند. کاملا واضح است که ما نمی‌گوییم تحت هر شرایطی باید زندگی کرد بلکه می‌گوییم در این تصمیم‌گیری نباید عجولانه عمل شود. مراقب باشید که ملاک عمل، راحت‌شدن نباشد بلکه فکر کنید آیا این کار درستی است؟ آیا وظیفه و مصلحت این است؟ آیا خدا راضی است؟ در این شرایط حتما با افراد باصلاحیت مشورت کنید. حتی اگر ازدواجتان عجولانه و نادرست بوده لطفا طلاقتان عجولانه نباشد. کم نیستند افرادی که در ناراحتی تصمیم به طلاقی عجولانه گرفته‌اند و امروز بسیار پشیمان هستند.

عجله یعنی رفتن به استقبال بحران

گفتیم که عجله‌کردن در کاری که درستی آن معلوم و مسلم است، هرگز کار بدی نیست. اما آن‌جا که صحت و ارزشمندی کاری روشن نیست، عجله کردن یک صفت منفی تلقی می‌شود و کار شیطان است. همچنین گفتیم که متاسفانه دو نمونه بسیارشایع عجله، در موضوع ازدواج و طلاق است که شخص قبل از آن که با فکر و مشورت و تحقیق به شناخت درستی برسد عجولانه انتخاب می‌کند و باز متاسفانه پس از مدتی همین شخص، در جدایی و طلاق شتاب می‌کند بدون آن که در درستی این کار مطمئن باشد و صد البته نتیجه همه این‌ها، پشیمانی و تاسف است. اما سومین عجله شایع:

ج-تصمیم گیری عجولانه/ اما نمونه سوم عجله‌های شایع این است که انسان در تصمیم‌گیری‌های خود شتاب‌زده عمل کند. تصور کنید سعید در شرکتی خصوصی کار می‌کند و هر ماه حقوقی دریافت و زندگی را سپری می‌کند. از وضعیت موجود چندان راضی نیست و درصدد آن است که تغییر مثبتی در درآمد خود ایجاد کند. تا این که کسی به او یک پیشنهاد اغواکننده می‌دهد که اگر خانه و امکانات خود را بفروشی و سرمایه فلان کار کنی در عرض شش ماه بارخود را می‌بندی. سرانجام این وسوسه‌ها او را تحریک کرده و در عرض یک هفته استعفا می‌دهد و خانه را می‌فروشد و…کم نیستند کسانی که با یک تصمیم عجولانه به شدت زندگی‌شان را دچار بحران کرده‌اند. کم نیستند کسانی که با رویای زندگی درخارج ازکشور، زندگی خود را به حراج گذاشته‌اند و پس از مهاجرت عجولانه خود،دریافته‌اند که از چاله به چاه افتاده‌اند. این که شما می‌خواهید زندگی خود را بهتر کنید بسیار عالی است اما مراقب باشید که هیجانات و احساسات، مبنای تصمیم‌گیری‌های شما نباشد و هر پیشنهادی را با دقت و مشورت ارزیابی کنید. خصوصا یکی از زمینه‌های لغزش، شدت و سختی است. یعنی وقتی کسی درزندگی از جهت مادی، در مضیقه و فشار است احتمال اینکه شتاب‌زده عمل کند و هر پیشنهاد ظاهرا خوب و کلانی را پاسخ مثبت دهد بسیار زیاد است. بنابراین همه جوانب کار را بسنجید و از آنجا که ممکن است در چنین مواقعی هیجان‌زده شویم، تأکید می‌کنیم که از یک مشاور متعهد، باتجربه و آگاه بهره ببرید. چرا که مشاور ذی‌نفع نمی‌باشد و فارغ از هیجانات ما می‌اندیشد وتصمیم می‌گیرد.

چرا و کجا عجله می‌کنیم؟

اساسا چرا ما عجله می‌کنیم و چه خصوصیت و نیاز درونی ما را به عجله و شتاب ترغیب می‌کند؟ علت انگیزشی هر رفتاری در انسان ” لذت و رنج” است. یعنی ما رفتارهایی می‌کنیم که برایمان لذت و بهره بیشتری به دنبال دارد و از آنچه برایمان رنج و زحمت در پی دارد پرهیز داریم و در این میان شخص تمایل دارد که هرچه سریع‌تر به آنچه برایش لذت‌بخش‌تر و سودآورتر است دست یابد. اما مشکل اینجاست که ما با عجله کردن از آن لذت‌های احتمالی کم‌بهره‌تر و بی‌بهره‌تر می‌شویم و حتی به خود آسیب می‌زنیم. در هفته‌های گذشته به ازدواج، طلاق و تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های عجولانه اشاره کردیم.  اکنون به دو نمونه دیگر اشاره می‌کنیم:

.عجله در غذا خوردن: ما گاهی برای آنکه سریع‌تر به لذت خوردن غذاهای خوشمزه دست یابیم و رنج گرسنگی‌مان را پایان دهیم، با شتاب فراوان غذا می‌خوریم. قبل از آن که لقمه‌ها را خوب بجویم آن‌ها را می‌بلعیم غافل از اینکه اتفاقا با این کار لذت غذا را کمتر درک می‌کنیم و حتی بعدها دچار رنج و بیماری‌های گوارشی می‌شویم و اما نمونه دیگر:

. عجله در تذکر و نصیحت: ما وقتی می‌بینیم شخصی از اطرافیان و نزدیکانمان عیبی آشکار و ضعف اخلاقی و رفتاری جدی دارد نمی‌توانیم آرام بگیریم و از سر دلسوزی به او تذکر می‌دهیم تا رفتارش را اصلاح کند. روشن است که اصل این روحیه خیرخواهی و دلسوزی خوب و قابل تحسین است اما باید توجه کنیم که گاهی یک تذکر و نصیحت عجولانه و بی‌جا، به جای آن که اثری سازنده و اصلاح‌گر داشته باشد، منجر به کینه و کدورت و لجبازی می شود. یکی از اساتید اخلاق می‌فرمود: تذکر دادن مانند پیوند‌زدن گیاهی به گیاه دیگر است که برای موثر واقع شدن باید در فصل و زمان و جای مناسب خود انجام شود. در تذکر هم باید دقت کنیم آیا الان زمان و مکان مناسبی برای تذکر دادن هست؟

عجله در قضاوت : متاسفانه اغلب ما خیلی و‌قت‌ها بر اساس آنچه ظاهرا به چشم و گوشمان می‌رسد و به حسب ظاهر می‌بینیم و می‌شنویم، فورا قضاوتی می‌کنیم و بر اساس این قضاوت عجولانه حتی رفتار خود را تغییر می‌دهیم. یکی از اساتید خاطره‌ای شنیدنی تعریف می‌کرد. ایشان گفت: یک روز برای کاری به مرکز شهر رفته بودم که ظهر شد و صدای اذان از مسجدی که در آن اطراف بود بلند شد. قصد کردم نمازم را در مسجد و به جماعت بخوانم. وضو گرفتم و به داخل مسجد رفتم. نماز شروع شده بود و من هم تکبیر گفتم و به نماز ایستادم. ناگهان با کمال تعجب دیدم مکبر مسجد در جلوی صف نمازگزاران دراز کشیده و میکروفونی هم به دست دارد. به شدت برآشفته شدم. همان‌طور که در حال نماز بودم از درون با خود می گفتم : چه جوان بی ادبی است لااقل بلند شو و بنشین و حرمت مسجد و نماز را رعایت کن. نمی‌فهمیدم چه می‌خوانم. منتظر بودم نماز تمام شود و بروم یک تذکر جدی به آن جوان گستاخ بدهم. به محض آن که سلام نماز را دادم بلند شدم و به سوی آن جوان رفتم. اما یکباره دیدم آن جوان خزید و رفت. تازه متوجه شدم او فلج است. یکباره حالم از خودم بهم خورد و منقلب شدم که چرا من این‌قدر زود و عجولانه قضاوت کردم؟ اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که ما خیلی وقت‌ها به چشمان خود نمی‌توانیم اعتماد کنیم. ما چیزی را در سطح و ظاهر می‌بینیم ولی علت و عمق آن موضوع بر ما پوشیده و پنهان است. وقتی ما به دیده های خود نمی توانیم اعتماد کنیم شنیده ها که دیگر جای خود را دارد. متاسفانه گاهی که کسی چیزی درباره دیگری به ما می‌گوید، ما بدون آن که علت و درستی و صحت آن مطالب را با تحقیق و بررسی تعیین کنیم، در مورد آن شخص قضاوتی عجولانه می‌کنیم و تاسف‌بارتر اینکه این را به دیگران هم انتقال می‌دهیم و به همین سادگی با آبروی کسی بازی می‌کنیم و به غیبت و تهمت و دروغ می‌افتیم. در فرمایشی از امیرالمومنین علیه‌السلام داریم که حضرت فرمودند: از دروغگویی همین بس که هر آنچه می‌شنوی (یعنی قبل از آنکه به درستی‌اش مطمئن باشی) بازگو کنی. باید من و شما تمرین کنیم از قضاوت عجولانه بپرهیزیم. یادمان باشد همیشه آنچه می‌بینیم و می‌شنویم، تمام واقعیت ماجرا نیست.

 

 

دیدگاه کاربـــران
فاقد دیدگاه
دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است. اولین دیدگاه را شما بنویسید.
ثبت دیدگاه