اعتدال و میانهروی – بخش سوم
اعتدال در محبت
از موارد دیگری که در آن رعایت اعتدال بسیار ضروری است، محبتکردن است که باید بهاندازه و به جا باشد و گرنه میتواند دردسرساز و مشکلآفرین باشد. برخی افراد در محبت کردن، بسیار خسیس و بخیل هستند و بسیار سخت و بهندرت ابراز محبت میکنند. غالب کسانی که اهل محبت کردن و ابراز عشق و علاقه به اطرافیان خود نیستند مهرورزی را نیاموختهاند. اگر من و شما در کانون خانواده دیده باشیم که پدر و مادرمان به یکدیگر اظهار محبت میکنند و صریحا اعلام میکنند که دوستت دارم، ما نیز الگو گرفتهایم و چنین میکنیم. اما آنها که به ندرت ابراز علاقه والدین خود را نسبت به یکدیگر دیده باشند، به سختی میتوانند با محبت باشند و چه بسا ابراز محبت را نشانه ضعف و نداشتن اقتدار بدانند. و آن را رفتاری لوس و کودکانه بپندارند. دقت داشته باشید که باید مهارت محبتکردن را تمرین کرد. باید غرور و ترس و باورهای نادرست را رها کرد و صمیمانه و شجاعانه به اطرافیان خود بگوییم که دوستشان داریم. اما از طرف دیگر برخی در زمینه محبتکردن به شدت دچار افراط و زیادهروی میشوند. این افراد گمان میکنند از آن جا که محبت کردن رفتاری بسیار عالی و ضروری است هر چه بیشتر مهرورزی کنند بهتر است. در صورتی که هرگز چنین نیست. همانطور که ویتامینها با همه ضرورتی که برای بدن و رشد ذهنی و جسمی ما دارند، در صورت مصرف بیرویه و کنترلنشده میتوانند ما را دچار مشکل و بیماری کنند، محبت کردن هم باید به اندازه، بهجا و بهموقع باشد. به عنوان نمونه دختر و پسری که در دوران عقد هستند و از سر شور و هیجان فراوان اولیه بیوقفه و به شکلهای متفاوت به یکدیگر ابراز عشق و علاقه میکنند، بعدها وقتی در مسیر زندگی مشترک در محبتکردن معتدل میشوند، طرف مقابل گمان میکند که او مرا مانند گذشته دوست ندارد. یا پدر و مادری که از سر دوستداشتن بسیار زیاد فرزندشان او را لبریز از عشق و عاطفه میکنند. در صورتی که گاهی این محبتها بیجاست. مثلا زمانی که کودک خطایی مرتکب شده باید چهره در هم کشید و اعلام کرد که از رفتار او ناراحتیم. و یا این که هرگز نباید به خواستههای بیجا و غیرمعقول فرزند به واسطه علاقه زیاد، پاسخ مثبت داد. بلکه باید قاطعانه پاسخ منفی داد و گرنه این محبتهای افراطی و بیجا میتواند از این کودک شخصیتی پرتوقع و البته زودرنج بسازد.
اعتدال در خرج کردن
از مصادیق رعایت اعتدال، میانهروی در خرج کردن است. شخصیت سالم، نه بخل و خست دارد و نه به اسراف و ولخرجی مبتلاست. او به جا، بهاندازه و بهموقع خرج میکند. ملاک او در خرجکردن ضرورت، مصلحت و وظیفه است. در یک شخصیت سالم نه ترسها و نگرانیهایش مانع خرج کردنهای اوست و نه هیجانات و هوسها، عاملی برای ریختوپاشها و هزینهکردنهاست. از طرفی برخی بسیار سخت دست به جیب میشوند و دچار بخل و خستند. این افراد نهتنها اهل بذل و بخشش و بارش نیستند و با هدیه و میهمانیدادنها میانه خوبی ندارند بلکه برای مخارج ضروری زندگی هم تعلل و اکراه دارند. این افراد هرگز محبوبیتی ندارند و حتی مورد تنفر اطرافیان خویش هستند. اگر چه ممکن است خسیسبودن علتهای متفاوتی داشته باشد، اما مهمترین دلیل آن توکلنداشتن و ضعف باور است. اگر ما جدا باور داشته باشیم روزیرسان خداست و هر چه از سر وظیفه و مصلحت بیشتر ببخشیم و بیاریم، خداوند بیشتر در ظرف ما میریزد، راحتتر خرج میکنیم. از طرف دیگر برخی به بیماری اسراف و ولخرجی مبتلا هستند. خرجکردن این افراد، عمدتا از روی میل و هوس است و پشت این رفتار افراطی و غلط، هیچ تعقل و تاملی نیست. آنها خرج میکنند چرا که لذت میبرند. و البته از سوی برخی دوستان، مورد تشویق و ستایش قرار میگیرند. اگر به این افراد هشدار دهید که این رفتار غیرمشروح و نامعقول میتواند شما را در آینده دچار سختی و گرفتاریهای مالی کند، کمتر توجه می کنند. ریشه این رفتار غلط هم معمولا لذتمحوری به جای عقلمحوری و همچنین تمایل به جلب رضایت و گرفتن تایید از دیگران است. دقت داشته باشیم که رعایت اعتدال و میانهروی در خرجکردن بسیار مشکل است. چرا که ممکن است گاهی به اشتباه بخل و خست خود را نشانه تعقل و تدبیر بدانیم و اسراف و ولخرجی خود را دست و دلبازی و سخاوت معنا کنیم. برای مهارت در این جهت لازم است ضمن افزایش آگاهی خود در بایدها و نبایدهای خرجکردن رفتارهای مالی خود را مدتی کنترل کنیم و با فردی آگاه، عاقل و دارای شخصیت سالم و معتدل در میان بگذاریم تا کم کم دستمان بیاید کجا باید هزینه کنیم و کجا باید دست نگه داریم.
اعتدال در تربیت
از دغدغههای جدی والدین تربیت فرزند است. همه والدین تمایل دارند فرزندی شایسته و مودب داشته باشند که مایه مباهات و افتخارشان باشد از این رو تلاش میکنند با کسب آگاهی و اطلاعات کاربردی و به کار بستن آنها به این مهم نائل شوند. یکی از این آگاهیها و بایدهای رفتاری که باید بسیار جدی گرفته شود، رعایت اعتدال و میانهروی در تربیت است. موضوعی که کمتر به آن توجه میشود. برخی افراد در تربیت به دلیل ناآگاهی، رفتارهای تربیتیشان افراطی است. باور این عده این است که بچه را باید از همان دوره طفولیت تادیب و تربیت کرد. بر این اساس آنها را با وضع قوانین سخت و دشوار و با فشار و تحکم و سختگیری فراوان آموزش میدهند، امر و نهی میکنند و آنها را به دلیل خطا و نافرمانی به شدت محاکمه و مواخذه میکنند. اگر چه ممکن است پدر و مادر احساس کنند با این روش نتیجه میگیرند و کودک از آنها حساب میبرد. اما باید مطمئن باشند که چنین رفتاری بذر کینه را در کودک قرار میدهد و میپروراند و در آینده بچه را عصیانگر و لجباز میکند. تا جایی که خدای ناکرده در مقابل پدر و مادر میایستد. در طرف مقابل برخی از والدین در تربیت کودک دچار تفریط و کوتاهی میشوند. این عده بچه را به حال خود رها میکنند و او را کاملا آزاد میگذارند تا به زعم خویش کودک خود راهش را بیابد و انتخاب کند. این سهلانگاریها تا آنجاست که گاهی والدین، حتی نمیدانند نوجوانشان الان کجاست؟ با چه کسی دوست است و به چه کاری مشغول است؟ وقتی به این پدران و مادران هشدارهای مراقبتی و تربیتی میدهیم چندان اعتنایی نمیکنند و تنها وقتی که بحرانی بزرگ پیش میآید به فکر میافتند. ما در این نوشته کوتاه نمیخواهیم به بحث تربیت فرزند بپردازیم بلکه می خواهیم صرفا به اهمیت رفتارهای معتدل در تربیت اشاره کنیم. یک الگوی تربیتی صحیح به گونهای است که در آن نه فشار و سختگیری و قوانین سخت و تحکم و تنبیه شدید وجود دارد و نه از بیخیالی و سستی و بیاعتنایی خبری است. همچنان که در آب و هوای معتدل، شرایط رشد گیاهان بسیار مهیا و فراهم است، اعتدال در وضع قوانین تربیتی و میانهروی در اجرای آن هم به رشد و پرورش فرزند صالح منجر میشود.
نقش الگوها در اعتدال و میانهروی
به عنوان آخرین نکته در این مبحث به اهمیت الگوهای رفتاری اشاره میکنیم. دقت داشته باشید که عمده رفتارهای ما قبل از آن که ناشی از دانش و مطالعه و تفکر و تامل و انتخابهای ما باشد، متاثر از مشاهدات و مجاورتها و معاشرتهای ماست. یعنی این که در نتیجه معاشرتهای خود از اطرافیانمان الگو میگیریم و ناخودآگاه رفتارمان همانی میشود که مکرر میبینیم. در این میان ما بیشترین تاثیر را از پدر و مادر دوستان و افراد مورد علاقه خود میگیریم. اگر والدین و دوستان صمیمی و نزدیک ما رفتاری معتدل داشته باشند، ناخودآگاه اعتدال و میانهروی الگوی رفتاری ما میشود و اگر نزدیکان صمیمی ما به افراط و تفریط مبتلا باشند، ما نیز چنین شخصیتی پیدا میکنیم. این مطلب از دو جهت قابل تامل است: اول این که اگر شما مادر هستید، باید بسیار دقت کنید که رفتاری بر پایه اعتدال داشته باشید. هیجانزدگی و افراط و یا کوتاهیها و تفریط شما میتواند یک الگوی پایدار برای فرزندان باشد. تا میتوانید تلاش کنید در کار و اشتغال و تفریح و شوخی و خرجکردن و…. میانهرو باشید تا در شکلگیری شخصیت سالم فرزند خود نقش بسیار قابلتوجهی داشته باشید. دوم این که اگر شما فردی هستید که از اطرافیان خود رفتارهای معتدلی نمیبینید، برای خود دوستانی تدارک ببینید که به دور از افراط و تفریط باشند. هر چه معاشرت شما با این افراد جدیتر و بیشتر باشد، رفتار شما به اعتدال نزدیکتر میشود. راه دیگر هم این است که به مطالعه زندگی افرادی بپردازید که چنین رفتاری داشتهاند. این افراد میتوانند شخصیتهای ممتاز و بینظیر جهان هستی یعنی معصومین علیهمالسلام باشند که اعتدال و میانهروی را در اوج آن زندگی و معنا کردهاند. مطالعه زندگی پیامبر عزیزمان و حضرت علی علیهالسلام به عنوان دو نمونه فوقلعاده بسیاری از رفتارهای افراطی و تفریطی ما را به خودمان نشان میدهد. در مرحله پایینتر میتوانیم زندگی افرادی را مطالعه و بررسی کنیم که در اطراف ما هستند و بر پایه الگوهای صحیح زندگی میکنند. بنابراین یادمان باشد که رفتارهای ما تا حدود زیادی نتیجه معاشرتهای ماست.